مینیمالیست شدن یعنی چی؟

نه 

فقط سه تا پیرکس در پلاستیکیا دارم ک اضافه های غذاها رو میزارم توش میزارم یخچال..

واسه فریزر هم فقط زیپ کیپ

موکت به نظرم راحتتره ولی موکتهام کهنه ان حتما باید بندازم بره خونه جدید سرامیکه نمیدونم میتونم باهاش کنار بیام یا نه؟چون با این همه هزینه واقعا دیگه نمیتونیم موکت بگیریم 🙁😔

فک کن ساعت۷ونیم زدیم توکارفنگشویی🤣🤣🤣🤣ریختن وسایل اضافه واقعا جا رو بازمیکنه

یه بسته ادویه مادر همسرم برام سوغات اورده بود،ادویه داشتیم ولی چون همسرم گفت استفاده کن ببینیم چه طعمی داره! تو اولین فرصت ریختم داخل غذای دو هفتمون و تموم شد

یه شیشه ادویه مخلوط هم نصفه کاره دارم اونم باید بیارم برای استفاده تا زود تموم بشه

ما ادویه سالمون رو یه جا از مشهد میگیریم،برای همین اگه خرد خرد کسی برامون سوغات بیاره اونو میبخشیدم یا سریع استفاده میکنم که تموم بشه دچار انباشت نشیم  

همه اقلامی که مورد استفاده کمی داریم تو کمد و یخچال رو نوشتم و طبق برنامه ریزی دارم استفاده میکنم نَمونه .

مثل گل (گاوزبون،سنبلاطیب،استوخدوس)

اینها رو باهم دم میکنم 

و....

مخصوصا که چند تا وسیله دارم که عاشقشونم 😂ولی بیشترشون اون زمان که خیلی مد بود گرفتم و ذوقشو داشتم نتونستم استفاده کنم الان دیگه با اینکه نو موندن ولی از مد افتادن😢 بیشترشو میخوام بفروشم یا بدم به کسی که دوست داره 😅😘

و حال رو خوب میکنه اول صبحی 

کلی انرژی میگیری

منم صبح های زود ک همه خوابن خیلی انرژیم برای پاکسازی بیشتره 

سلام

دیروز هلاک شدم دیگه.

کمد دیواری رو ریختم بیرون همه رو قشنگ بررسی کردم بعد مرتب کردم.

رخت خواب ها رو نمیتونم کاری کنم تعدادشون هم به نظرم زیاد نبود.

۷ تا پتو برای مهمان

۶تا بالش برای مهمان

۴ تا تشک

رخت خواب خودمون هم جداست سه تا پتو کوچیک و بزرگ برای خودمون دوتا تشک و چهارتا بالش.

پتو و بالش و تشک نوزاد رو حساب نکردم چون سال بعد میره خروجی.

دوتا پتو مسافرتی نازک هم دارم. همرو مرتب چیدم.

خروجی از کمد دیواری هم شامل

دوتا لحاف که اصلا استفاده نمیشن.

یه پرده قدیمی

دوتا کاور لباس که خیلی بزرگن

ی زیر انداز

دوتا کارتن مربوط ب پتوهام

یه مقدار پارچه

یه بقچه لباس

شاباش های عروسی😑😑😑😑

دستمال های پاپیون شده عروسی😶😶

یه پادری

کیسه شاباش🤐

یه سریا میرن انبار یه سری میندازم دور.

شاباش و کیسه شو اینارو فک میکردم دور انداختم یادم رفته بود هنوز تو خونه ن.

منم چند تا دمنوش داشتم میخواستم بزارم خروجی ولی حیفم اومد هر شب یکیشو دم میکنم که زودتر تمون بشن😅 همسر وپسرم هم ذوق میکنن و هم تعجب😂

چون نوزاد داریم باید وقتی خوابه بایدانجام بدیم‌.

خروجی امروز یه گردن بند که هدیه بودو خیلی سنگین و باهاش راحت نبودم

سلام خداقوت💪💪💪💪تغییردوست داشتنی هست مگه نه؟ چیزایی رو به عنوان یادگاری نیگه میداریم که نباشن هیچوقت ذهنمون نمیره سمتش پس بودنشون بیخوده

چه ایده خوبی 

عزیزم سرامیکم خوبه به شرط اینکه بچه نداشته باشی،با بچه کوچیک سرامیک و لمینت به نظر خیلی سخته،منم بخاطر بچم موکت می کنم

یه سر ب اشپزخونه زدم.

دو تا قطعه پلومزمو گذاشتم خروجی یکیش توری سرخ کن بود یکیشم سبد بخارپز،لیسک خرد کنم رفت خروجی

سرویس چینی ۱۲ نفره هم توی کمد دیواری بود گذاشتم احتمالا بفروشم

یه عروسکم گذاشتم کنار میذارم پیش بقیه عروسکها میخوام اهدا کنم.

دسته گل عروسیمم توی یه باکس شیشه ای بود که باکس شکست.دسته گلم فعلا گذاشتم جلو چشم بعدا میدازم دور چون خراب شده.

از لباسهای شوهرم ی بافت یه شلوار و یه پیراهن ۵ ساله نپوشیده ولی همینجوری اویزون بود تو کمد گذاشتم توی خروجیا

دوتا دفتر نقاشی هم دارم میدم ب خواهر زاده م

واقعا خونمون داره نفس میکشه🤭🤭🤭