منم یه خاله دارم قربونش برم همینطوریه😑😑فکر کنین مامانم که اینقدر خونشون خرت و پرت و وسایل بدردنخور و لباسای قدیمی داره از خاله م ایراد میگیره.
مامانم میگف چند بار رفتم خونشون اینقدر ات و اشغال تو خونشون بود من جاش حرصم گرف بهش گفتم بریز بیرون اینا چیه اخه؟
خاله م بهش گفته شوهرم اجازه نمیده هیچی رو بندازم دور.
مثلا خالم اینا شاید ۱۰ سال پیش گاو داشتن الان دیگه ندارن بعد سطلی ک باهاش شیر میدوشیده زیر پای گاوهاشون له شده بود ی جوری که اصلاقابل استفاده نبود اونوقت اون سطله هنوز بود.
بعد مامانم گفت تو حیاطشون پر از قوطی نوشابه بود هرکدوم ی گوشه ول بودن بهش گفتم اینارو لااقل جمع کن خاله م گفته حوصله ندارم😐😐😐
میدونین به نظرم انباشتگی انرژی منفی زیادی داره،من قبلنا میرفتم خونه مامانم اصلا حال نداشتم پاشم ی لیوان اب بخورم،انگار گرد خواب پاشیده بودن خونشون الان ی کووووووچولو ک اوضاع بهتر شده،وقتی میریم خونه شون کسل نمیشیم.اینو حتی خواهرمم میگفت.