ما هرچی نمیخواییم میبریم خونه مامانم چون دوستش خیریه داره هرچی جمع بشه مامانم زنگ میزنه با ماشین میان از جلوی در میبرن.ظرف هاشم اکثرا داده همون خیریه
ولی یه سرویس آرکوپال تعداد بالا داشت
ظرفهای اونو نه دلش میاد بده خیریه نه میتونه تحمل کنه😑
روزایی که خرید دوران پر مهمونی خونشون بود
بعد که پدرم فوت شد مهمونی سمت پدری دیگه نداریم به اون صورت
یعنی دیگه جمعی نمیان تک و توک میان .مامان من انگار ظرفها دارن میخورنش