مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام گلم .آخه من ب عینه بهم ثابت شده هم خودم هم ی بنده خدایی ک همزمان با من ب فاصله ی ۱هفته عقد کردیم اونم طفلی سر کار می‌رفت و بهترین جهاز و با خودش برد  . ولی هر دو مونم هم زمان باهم با اینکه دورا دور خیلی دور از همم خبر نداشتیم جدا شدیم

منکه اینقدر باید رد کنم بره ک ب پشیمانی نمی‌رسه 

گلم

عزیزکم امیدوارم همیشه در کنار هم خوب سلامت و خوشبخت باشین 

من مامانم همش باهام در تماسه میگه نمیدونم تو به کدوم وسیله ت دلت خوشه اخه . میگم به جای خالیشون . 

ممنونم از دعای خیرت . در راستای وسایل اضافی رد کن بره حالشو ببر . 

بعضی وقتا همش با خودم می گم کاشکی زمان برگرده عقب تا دوباره از اول رو خرید همه چی از لباس و لوازم آرایشی و بهداشتی گرفته تا خرید جهیزیه ک با فکر بیشتر و عقلانی تر عمل کنم  .

حتی هنوزم خودمو اونجوری ک باید باشم نمی‌بینم هنوز خیلی مونده تا در مورد خرید و این مسایل پخته تر بشم

فقط من جدیدا ی جوری شدم جاهای شلوغ رو اعصابمه . مثلا ی آرایشگاه رفتم شلوغا همه جا گرد و خاک عجیب . نتونستم بمونم . بهونه اوردم زدم بیرون . اعصابم صفر شده فقط تو جای خلوت دوووم میارم . 

ب خدا ب نظر من این یکی از  بهترین دلخوشی  ها و حسه ...

چی از این بهتر ک همیشه دو رو اطرافت خلوت و تمیز باشع

قربونت عزیزم  . اره دیگه تو فکرشونم ک کم کم پر همشونو باز کنم برن برا خودشون حالشو ببرن  . طفلیا ک دست من بودن خیری ندیدن شاید برسن ب دست نفر بعدی خوب ازشون استفاده کنه ک داغون و خراب و شکسته بشن 🤭🤭🤭🤭🤭🤭🤭🤭

خب منم اگه بگم بهتون ک چندین ساله اینطوری شدم شاید باورتون نشه چون خودمم کلافه میشدم ولی نمی‌دونستم از چیه تا الان ک ۲ساله اصلا حوصله ی شلوغی و کثیفی و جاهای پر وسیله رو ندارم

آدم تا سنش کمه هرچی دم دستش میاد میخره ،،، همین ک یکم پخته تر میشه و سن بالا تر ،،، مخصوصانم اگه تو زندگی دچار ی خلع هایی یا کمبود و شکست بشه دیگه فاجعس و حوصله هیچکدوم از اونا رو ک ی روزی همشون با عشق و علاقه خریده رو هم نداره ...

مث الان خود من

تا این حد که از ی ماه قبل عید تا الان هنوز وقت نکردم برم خونه مامانم . میدونم برم نمیتونم بخوابم ی شب حتی . در مرتب ترین حالت ممکن در حال انفجاره . نمیدونم ولی من قشنگ ریزش مو میگیرم ازخونم جدا میشم. باید رو خودم کار کنم خیلی اعصاب تعطیلم 

من فک کنم یه کامیون باید از خونه مون پر کنم🤣

من کلی کتاب رمان  دارم که خوندم و دلم نمیاد بندازم دور فکر کنم منم باید ردشون کنم برن 

ا منم اینجوریم ک شبایی ک خونه مامانم هستم خابم اصلا نمیره تا دم صبح ... پس  بگو ب خیال خودم فک کردم از فک رو خیال بی مورده بگو از شلوغی و پر وسیله بودنه