مینیمالیست شدن یعنی چی؟

عزیزم😔 راست میگی واقعا. گاهی اوقات شرایط اقتصادی به بعصی ها جسارت فکر کردن به خونه خلوت تر رو نمیده و ناخودآگاه همین شرایط بعضی ها رو دور از مینیمالیسم نگه میداره.

پتوها رو اگر همسرتون راضی میشن البته بدین به موسسه های حمایت از بی سرپرست ها یا مثلا شیرخوارگاه ها یا خانه های امن زنان. شاید اینطوری همسرتون موافقت کنن.

عجب کمدی داشتی.... البته کمدهای قشنگ جادار برای من باعث انباشتگی میشه

برامون از تجربه ی خونه خلوت و مرتبتون بگید. اگر دوس دارید البته

االبته اگه اوضاع اقتصادی خوب بود و اینقد تورم نبود حداقل میدونستم قیمت امسال با چند سال دیگه افزایش شدید نداره خیلی راحت تر تصمیم می‌گرفتیم. 

با سلام.

من عذر میخوام شما درست می فرمایید عرض کردم انگلیسی فرراره و بنده سواد کافی ندارم،ممنونم به اطلاعات عمومی من اضافه شد،لطفتون پایدار

شاد و تندرست باشید 

دقیقا منم همین شرایط رو دارم یه حس بدی دارم نه میتونم بزارم خروجی نه نگه دارم فقط شرایط الان من اینجوریه که یه انباری بزرگ دارم گفتم اول انتقال بدم انبار شاید از جلو چشم برداشتن باعث بشه راحتتر در موردش تصمیم بگیرم و رد کنم بره 

سلامی مجدد.

من فعلا دوباره به منزل پدری نقل مکان کردم ،خیلی از شلوغی بدم میاد ولی همیشه خونم مثل بمباران‌های هیروشیما داغونه و به هم ریختس قانون اول من :لباساتو جوری بنداز که مادرت دلش بسوزه و جمشون کنه، البته الان که به  دور و ورم نگاه میکنم میگم حاجی بیچاره مادرم 

سلامت باشید منم اطلاعاتم محدود به تخصص خودمه. 

دقیقا. تا دو سال پیش خیلی راحت تر می شد تصمیم گرفت. الان که هر روز بدتر از دیروز. ولی باز هم تا جایی که میتونیم ورودی ها رو کنترل کنیم که بعدا مجبور نشیم تو دو راهی تصمیم گیری بمونیم

عزیزم🤣 پس اینجا دقیقا مناسب شماست. انشالا بتونین دور و برتون رو کمی خلوت تر کنین

متوجه میشم منم دخترم پنج سالشه و حتی از پوست پسته هم نمی‌گذره 😭😂

و تقریبا منم یک ماه پیش یه قانون کوچولویی رو از همین گروه یاد گرفتم و دارم اجرا میکنم 

هر روز یک الی سه چیز کوچیک روانه زباله میشه 

یه سری چیزا هم اول از جلو چشمش بر میدارم بعد از سه چهار روز اگر دیدم احوالشو نپرسید بازم روانه زباله میشه 

اسباب بازی ها هم به همین ترتیب یه مقداریشو از جلو چشمش برداشتم هنوز متوجه نشده اگه دیدم تا یه مدت دیگه یادش نبود رد میکنم بره 👹

خیلی هم عالی🥰

سلام 

این را واقعاً جوابی براش ندارم،😅 شاد باشید امیدوارم که صحبت های بالا رو مبنا به تبادل اطلاعات برداشت کرده باشید نه بی‌ادبی

شاد و پایدار باشید 

شادی جان منم حس شمارو داشتم و تقریبا یکسال بود که پتوهای اضافی که از قضا رنگارنگم هستن انتقال دادم انباری تااینکه دوماه قبل یه خونه باغ قدیمی خریدیم و الان هرچیو که نخوام میبرم اونجا چون میدونم اونجااستفاده میشه و اقوام زیاد میان اونحا ازین به بعد و ظرف و ظروف اضافی و هرچی تشک و بالشت و پتو داشتم غیر دوتا پتو ،بردم باغ

یعنی دارم نفس میکشماااا😁🤩

اخه من مطمعنم که کسی شب مون خونم نمیمونه،گاهی اوقات سالی دوسالی یکبار پیش بیاد که مامانم یا مادرشوهرم شب پیس ماباشن که اونام روی تشک نمیخوابن بخاطر کمرشون و روی زمین پتو میندازن میخوابن

دوستانی که مهمون شب مون ندارن ببرن خیریه پتوهای اضافیو یا ببرن باغی جایی،کیفشو ببرید