سلام من تقریبا یک سالی هست تاپیک میخونم و به کار میگیرم یه مدت ک یادم میره دوباره تمرین ها از اول میخونم امروز هم بعد ۲۰ روز ک مریض بودم و وقت حسابی نذاشته بودم پاشدم یه لیف کهنه مال خودم یه لیف پاره از همسرم انداختم سطل زباله
۳ تا گلدون کوچیکی ک شکسته بود و گل توش هم ب درد نمیخورد ولی من چسبونده بودم سریع انداختم سطل زباله چون ب کارم نمیومد گلدون کوچیک دوست ندارم
تعداد لباس های دخترم ک کوچیک شده بود روسری و شلوار خودم ک هدیه بود و حس خوبی نداشتم نمیپوشیدم یه تیشرت و یه روسری کوچیک بود ک من قواره بلند میپوشم
و امثال اینا کشوها رو مرتب کردم چندین بلوز بافت داشتم ک وقتی تصمیم میگرفتم بپوشم اونا رو ب هر دلیلی رد میکردم دادم همه رو پدرم برد برا یه نیازمند. و پیش خودم گفتم اینا مثل یه مقدار پول بود ک رفت و تصمیم گرفتم تا به چیزی نیاز شدید نداشته باشم خرید نکنم خرید های دلی برای من اغلب بلا استفاده هست و بدون مصرف دیگه احساسي و هیجانی خرید نمیکنم .
تو کابینت داروها هم خیلی شربت ها تاریخ گذشته بودن خیلی از قرص ها خالی بودن اینا رو انداختم رفت
فردا هم میخام کابینت ابزار رو تمیز کنم چند روز پیش میخاستم تابلو نصب کنم همه میخ هام زنگ زده و کج بودن چرا نگهشون داشته بودم نمیدونم .حتما باید بررسی کنم تیکه های شلنگ گاز کوچیک .
میخونمتون و از همتون بابت نکات و گزارش هایی ک میدید باعث انگیزه میشه ممنونم .