حدود یک هفته طول کشید تاپیک را از نو بخونم
هرچی اومدم جلوتر بیشتر متوجه شدم که من هنوز هم یک ماکزیمال هستم و با اینکه تو این چندماه خیلی چیزها رد کردم بازم کافی نبوده
یه نفر تو تاپیک گفته بود سه الی چهار سال زمان برده تا خونش کامل مینیمال شده.
چند وقتی بود دیگه ناامید بودم و میخواستم بیخیال بشم.اما بطور اتومات همیشه حواسم بود که چی به درد نمیخوره تا بندازم دور.
به کشوها و هرجایی سر بزنم اگه هیچی هم دورریز نشه خوبیش اینه که به این بهونه اون قسمت مرتب میشه🤭
امروز که رفته بودم پارکینگ را مرتب کنم دو جفت کفش هم انداختم دور .یکیش مال خودم بود که دیگه عمرش رو کرده بود.یکی هم مال شوهرم
یه دونه شلوارک لی هم داشتم برام کوچیک شده بود اونم رفت
چیزی که هنوز هم زیاد دارم و نهایت حساسیتم شده پارچه ها هستن.خیلی وقته میخوام باهاشون یه چیزایی درست کنم تا کم بشن.اما این روزا اصلا انرژی شو ندارم.تا میام پای چرخ خیاطی پسرم اذیت میکنه و تا صدامو در نیاره ول کن نیست...