مینیمالیست شدن یعنی چی؟

بفروشین یا ببخشین به نزدیکانتون

هرکسی قلقی داره ببینین قلقش چیه و روی چی بیشتر حساسه از همون زاویه باهاش بشینین حرف بزنین و صحبت کنین

مثلا میتونین بگین اینقدر مصرف نداریم اسراف میشه یا براش حساب‌کنین این خریدهای بدون برنامه چقدر هزینه میبره تو سال و چقدر میتونستین پس انداز کنین

یا مثلا ازین زاویه بهش بگین من وقت نمیکنم اینارو جا به جا یا تمیز کنم و اذیت میشم برای راحتی منم که شده کمتر خرید کن 

یا از نظر محیط زیستی و ... 

خلاصه همسرتونو قطعا میشناسین سعی کنین با حرف زدن متوجهش کنین که این کارش اشتباهه. 

بین حرفاتون هم حتما بهش بگین که متوجهین اینکارو میکنه چون برای خونه و زندگیش ارزش قائله که با خودش فکر نکنه مثلا من هرکاری میکنم به چشم نمیاد و این حرفا 

من تا چند ماه پیش اینجوری نبودم. حرص میخوردما ولی نه اینقدر😆 انکار هر چی مینیمالیست تر میشم تحمل فاجعه ی زندگیشون برام کمتره. شادی جان اگر بدونی چقدر به خاطر همین شلوغی و مرتب نبودن خونه بحث پیش میاد بینشون، چقدر گم میشه وسایلشون، چقدر بی مسئولیت شدن برادرام چون خونه شلوغه و اونا هم مرتب نمیکنن تقریبا😔

قبلنا خونه شون بهتر بود هی داره بدتر میشه. اصلا هم منو وضع زندگیمو نمیبینن و متوجه نمیشن

چرا نمیشه تو ماشین گذاشت؟

دقیقا مث خونه مامان من. ۳۰۰ متر خونه ولی تا سقف وسیله هست ... 😑😑😑

دوتا نکته تو حرفهات هست اول اینکه درسته هر چقدر منیمال تر میشم تحمل شلوغی برامون سخت تر میشه.

دوم اینکه منم باهات موافقم که زندگیشون سخت تره.منم موردای این شکلی دارم که وجود این همه وسیله زندگی روزمره براشون سخت تر کرده.

من اصلا نمی فهمم چرا باید تو یه اشپزخونه خیلی کوچیک میز غذادخوری ۴ نفره بذاری که بعد دو نفر ادم همزمان تو اشپزخونه نتونند تردد کنند

همین الان ی اینه داشتیم شیشش شکسته بود فقط خودش بود گذاشتم بره خروجی

دوتا رژ مدادی ام داشتم استفاده نمیکردم با یه اویز روی مانتو و مداد مشکی کوجیک گذاشتم برا خروجی❤همینطوری کمکم خلوت میشه

حالا مامان من یه کم اوصاع اش بهتره هال واتاق بزرگ خلوت.

فقط مبل وبخاری.

اشپزخونه اشم انصافا کابینت هاش خلوته میز نهارخوری ام نداره.

با اینکه خدا حفظ کنه عزیزانتون نوه ونتیجه زیاد در رفت وامدند.

ولی یه اتاق داره کمد دیواری نداره اون وسیله زیاد داره مثلا کابینت های عوض کرد کابینت های قبلی که فلزی بودند گذاشته تو اتاق توش لگن ها وسبدها گذاشته.

یه تخت چوبی هم داره روش رختخواب ها گذاشته.این اناق خیلی شلوغه +سرویس ها+حیاط

حیلط هم بیشتر وسایل داداشم ایناست.

هر دفعه با ابجیام جمع می شیم اتاق کوچیکه براش مرتب می کنیم باز بهم زیخته میشه.

اون کابینت ها واون تخت اضافه است

حالا یه میز تی وی داشت ابجی ام لازم داشت بردش خداروشکر

تی وی مامانم به دیوار تصب

خانما عیدتون مبارک 😍تو پذیرایی شما چه وسایلی دارین  کلا  ؟

واقعا زندگیشون سخت شده. منم مثل ماریتان عزیز تو خونه مادرشوهرم به خاطر شلوغی سخت نمیگیرم و اهمیت نمیدم چون حس تعلق زیادی ندارم بهشون. ولی خونه مامانم فرق میکنه. حس مسئولیت دارم و دلم میخواد کمکشون کنم. خونه مامان من تو هالشون به جز مبلها و میز و تی وی یه عالمه تابلو و دکوری و گل طبیعی و گل مصنوعی هست.

تازه چند روز پیش که اونجا بودم مامانم گفتن ببین چه اتاقم قشنگ شده. دیدم گوشه اتاق یه گلدون چوبی بلند گذاشتن توش گل مصنوعی. هم گلدون بسیاررر زیبا بود و هم گل. اما چرا اونجا آخه؟ چرا فکر میکنن لازمه گوشه اتاق یه چیزی بچپونن؟ حالا اون گلا و اون گلدون شاید پنج سال بود تو کمد بود😑

فقط برای اینکه خارجش نکن از خونه به زور گذاشته یه گوشه.

حالا تو اتاقشون یه تخت دو نفره س با قالیچه و دراور و آینه و پاتختی و قالیچه. حدود هفت تا تابلو🤭 روی دراور رومیزی و گلدون و قاب. .روی پاتختی رومیزی و قاب . باز اون گوشه به زور گلدونو جا دادن با یه سطل آشغال.

اصلا من همین فلسفه سطل آشغال اتاق خواب رو هنوز متوجه نشدم. چه آشغالی مگر تولید میکنین آخه؟؟؟؟ چه قدر سرتون شلوغه که همون لحظه نمیشه آشغال رو بیرون برد؟؟؟

همون لحظه ببرینش تو سطل آشپزخونه خب. حرص میخورم یعنی😆

تیوی ب دیواره مبل و فرش جا کفشی همین 😂از دست بچه همرو برداشتیم میز و عسلی هم جمع کردیم 

مامان من آشپزخونه ی خیلی بزرگی داره با میز ناهارخوری شش نفره. کانتر زیاد داره . روی کانتر پاسماوری، آبمیوه گیری، استند ملاقه و ..، جعبه قاشق چنگال، جعبه کارد و چنگال، یه پارچ آب همیشه هست. دو تا گلدون دو تا زیر قابلمه ای. روی میز هم رومیزی هست و دکوری😶 تلفن بی سیم هم روی اپنه😒

بماند که گاهی ظروف دیگه هم اونجا جا خوش میکنن مدتی. بزرگه ولی شلوغغغ

یه دست مبل و میز جلو مبلی. کنسول. چند تا گلدون طبیعی که گوشه هال هست. تی وی به دیوار.

کتابخونه گوشه هال داریم.

میز ناهارخوری هم جلوی اپنه.

یه ساعت به دیواره فقط.

هیچ قابی نداریم رو دیوار. یه جعبه دستمال کاغذی هم رو میز ناهارخوری هست.

مامان منم گل های مصنوعی زیاد داره که بچه ها به مناسبت های مختلف براش خریدن نمی اندازه دور.تابلو یه دونه به دیوار هال،یه دونه به دیوار اتاق بزرگه

تو اتاق کوچیکه پر عکس های بچه ها ونوه ها.حالا خوبه از جلدی چشم جمع کرده برده تو اون اتاق کوچیکه درشم هنیشه بسته است.

حالا باز این ها بزرگ ترند‌من یه چیزایی از هم سن وسال های خودم می بینم باید باشی وببینی.

واینکه یه عده ای من میگم باشه وسبله زیاد دارید ولی حداقل منظم بچینید.نظم چیز خوبیه.

و اره منم هیچ وقت فلسفه سطل زباله تو اتاق وتو پذیرایی نفهمیدم.