مینیمالیست شدن یعنی چی؟

مرسی عزیزدلم 🌹

خیلی خوشحالم بالاخره پست گذاشتم 

کدوم شهرین ؟؟؟

درست میگی 

ممنون از نظرت

باید قدم قدم پاکسازی کنم ولی هم آدم جوگیری هستم😅 هم کمالگرا

و به شدت عجووول

سعی میکنم از این به بعد ذره ذره پیش برم

کرج هستیم 

نکته بعدی اینکه بیاین قرار یذاریم از وسایل مون تا یه تازیخ مشخصی استفاده کنیم.من بالب لب گرفتم مهرماه یه بار زدم یه بار نزدم هنوز تموم نشده.به خودم قول دادم تند تند استفاده اش کنم تا اخر اسفند تموم شه بذارم خروجی.چون شامل تاریخ انقضا هم میشن دیگه بعد بدون استفاده مجبورم بندازم دور یا دور نندازم یه جدید بخرم بشه دوتا.

یا مثلا من فقط،یه ادکلن دارم اون تموم شه یه دونه جدید نی خرم.

سختت میشه.

هرچی ریختی بیرون برگردون سرجاش اینجوری سردرگم میشی.

از کمد لباس ها شروع کن چون دم عیدم هست اونم فقط بخش مانتو وشلوارها هر روزم بیا گزارش بده سوالی هم داشتی تاپیک خداروشکر فعال بچه خا جوابت میدن

این قسمت که پاکسازی شد که من میگم عجله نکن مثلا هفته اخر اسفند یا هفته سوم فروردین دوتا کابینتت بررسی وپاکسازی کن

بذار حالا که شروع کردی اصولی بری که نخوای دوباره برگردی از اول

و بنظرم این وسایل تاریخ دار تا حدودی دم دست بذاریم مثلاً اگر سرکار میریم تو کیف همراهمون باشه یا یه جای مشخص و جدا تو کشوی لوازم آرایشی 

اره اینم خوبه.

اره درست میگی ممنون

  همه رو برمیگردونم

هر بارم که میرم میبینمشون اعصابم خورد میشه 

تو اتاق خوابمونم هست این قسمت پایین تخته و هر شب تو این وضعیت می‌خوابیم تو اتاق 

نزدیک دو هفته س که وسطای تاپیک بودم ریختم بیرون 

ولی من از نظر عکس گالری و پیامک و اینستا و... همیشه ناخوداگاه مینیمال بودم 

همیشه  مخاطبینم و عکس هام و برنامه های گوشیم و چت های تلگرام و اینستا و.... حتی حافظه پنهان تلگرام و روبیکا و...پاک میکردم 

تو زمینه لباس های شوهرم هم همیشه مینیمال بودم 😂

و از نظر سلیقه هم اکثر وقت ها ساده پسند بودم 

مثلاً همون بحث پتو گل گلی و... من چندتا پتوی گلبافت جهیزیه م ساده و تک رنگه دو تا قهوه ای دو تا طوسی  و....

خونم هم ساده بود ولی کم کم تو این چندسال چند نفر کادو دادن یا تحت تاثیر بقیه چندتا دکوری ورودی داشتم که گذاشتم برای فروش 

عزیزم واقعا خسته نباشی

منم قبلا همه کمدارو می ریختم بیرون و میموند تا اخر شب هرشب شوهرم از سرکار میومد منو وسط یه کوه از وسایل میدید چندین روز طول میکشید این کارم و واقعا کلافه م میکرد و رو زندگیمم تاثیر بد گذاشته بود. از اتاق خواب بدم میومد دیگه دوس نداشتم برم داخلش. بعد چندروزم میدیدم میخواد مهمون بیاد همه رو تند تند میچپوندم داخل کشو و کمدا و دوباره روز از نو روزی از نو 

الان خیلی بهتر شدم و سعی میکنم کم کم کارامو پیش ببرم

 روی یه کار هم نمیتونم تمرکز کنم مثلا چندروز پیش کل تشک و پتوهارو ریختم بیرون به خودم قول دادم تا اونارو مرتب نکردم نرم سراغ کار دیگه ای. ولی اخراش داشتم خسته میشدم رفتم یه طبقه از کمد رو ریختم بیرون مرتب کردم که وسط کارام تنوع ایجاد کنم! ولی فقط یه طبقه، اگه مثل قبلا بودم باید کل کمدا و لباسارو میریختم بیرون! تازه لباس هارو که هردفه میریختم بیرون یه دور میپوشیدم میرفتم جلوی اینه

اصلا اوضاعی بودها 🤣

یه سوال کفش و چطوری تونستی تو دیوار بفروشی با اون اوضاع دیوار من کلی کفش داشتم ولی دادم  به کسی به خاطر   همین 

یکی از راه هایی هم که جلوی ورودی رو میگیره و به صرفه اقتصادی هست اگر شاغل هستین با پولی که از همسرتون میگیرین 

خرید بس برو برگشت طلا هست ،من کارمندم و چند سال  قسطی طلا برداشتم و مجبور بودم یه پولی هم از همسرم بگیرم بذارم رو حقوقم قسطم رو بدم 

شاید اون لحظه طلای اجرا دار بود و بنظر به صرفه نبود ولی با گذشت چند سال خیلی سود داشت و در کنارش من اون طلا رو هم دوست داشتم و استفادش رو کردم و بعد برای خرید خونه فروختم 

الان هم وام گرفتم از بانک و با پولش طلای کم اجرت خریدم و مجبورم هر ماه بخش زیادی از حقوقم رو قسط بدم و اینجوری خیلی زیاددددد میتونم ورودی ها رو کنترل کنم و در کنارش سود مالی 

سوال منم هست 

پنج جفت کفش داشتم که نمیخواستمشون. هردفه گذاشتم فقط مزاحم شدن 

دو جفتشو همینجوری گذاشتم بیرون. سه جفتش هنوز مونده تو خونه 

دقیقا مثل من 😂😂

منم یه دور فشن شو برای خودم راه میندازم 😅😅😂

باید خودمو تغییر بدم 

من حالا خداروشکر مشکل مهمون ندارم سالی یه بار به زور مهمون داریم 

ولی خودم کلافه میشم