یه جاهایی از شلوار همسرم رو هم دوختم که دوباره بپوشه.
بلوزم یقه خیلی گشادی داشت و دلیل بر نپوشیدنش بود... یقه شو تعمیر کردم و قابل استفاده شده ...
شلوار خونگیم از قسمت کمر درست دوخت نشده بود و مجدد دوختم و محکم کاریش کردم..
عیب شلوارک پسرم هم رفع شد و دوختم.
یه کیف پارچه ای داشتم که به خاطر رنگهاش عاشقش هستم. بندش نیاز به تعمیر داشت. انجام دادم. و قراره مدتی استفاده کنم ازش...
این وسط یه نخ دیگه روبه اتمام بود . دیگه تهشو انداختم رو ماسوره... و بدنشو خروج دادم از جعبه نخ ها...
لیست غذاهای یک هفته مهمانداری رو هم نوشتم و مواد مورد نیاز هر کدوم رو چک کردم. ناگفته نماند که مهمانهای ما معمولا با خودشون مواد مورد نیاز رو میارند یا همینجا تهیه می کنند.. و یه جور رسم هست که بین اقوام ما جا افتاده. که وقتی یکی دو وعده بیشتر جایی قراره بمونیم حواسمون باشه که صاحب خونه اذیت نشه و از مهمون سیر بشه... ولی ما به عنوان میزبان وظیفه داریم که آماده باشیم...