2777
2789
عنوان

مینیمالیست شدن یعنی چی؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1735237 بازدید | 44656 پست

سلام روزتون بخیر من امروز قرار بود قسمت پذیرایی براتون بگم که شامل یک دست مبل ودوتا جلو مبلی ،شال مبل ندارم روی جلو مبلی ها هم هیچی نیست مگر اینکه گل طبیعی بخریم بذاریم.تی وی ومیز تی وی که دکوری روش ندارم .میز تی وی دوتا کشو داره یه کشو شامل دوتا پوشه مربوط به کار همسرم وکشوی دوم چندتا شمع+یه دستمال گردگیری+یه خودکار وچند برگه برای یادداشت که دم دستمون باشه.

دوتا شمعی که چند روز پیش نگه داشتم برای مدیتیشن احتمالی😄امروز گذاشتم خروجی.این قسمت خونه سه تا گلدون طبیعی هم دارم.هیچ قاب عکسی وتابلویی روی دیوار نزدم.چون سقف خونه کوتاه تابلو بزنم خونه شلوغ دیده میشه.

قسمت دیگه خونه یه میز نهار خوری که روش دکوری نذاشتم فقط یه رومیزی داره بسته به شرایط خوراکی می ذارم که دم دست باشه بخوریم.قسمت دیگه یه میر خاطره وصندلی که میز خاطره ام اصلا شلدغ نیست یه اینه یه عود

واقعا هیچ چیز اضافه ای تو قسمت پذیرایی خونه دارم با یه ساعت البته که طبیعیه .

تو قسمت ورودی خونه هم یه کمد نسبتا بزرگ داریم که پایین اش کفشامون که تو پست های قبل گفتم داخل کمد یه چادر گلدار تا کردم گذاشتم واسه وقت هایی که زنگ واحدمون می زنند.این قسمت هم چیز اضافه ای ندارم نمی دونم کوسن می ذارن بالش می ذارن ایبنه کنسول می ذارن البته تو خونه ای برم ببینم خیلی ذدق می کنم تعریف می کنم بهرحال سلیقه ها متفاوت ولی برای خونه خودم نمی پسندم.

پ.ن:میز خاطره با اینکه روش خلوت ولی سلیقه همسرم که باشه من دوستش ندارم.




شادی صدام کنید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من به نسبت فضای خونه وسایلم کمه ولی خونه هایی که می رم کوچیک وپر وسیله کلافه میشم اصلا .ولی خوب همیشه تو دلم میگم همه سلیقه ها قابل احترام اند.ولی یادمه حتی برای جهیزیه فقط یکی دو روز وسیله ها چیدمان کردم چون رسم بود باید دیده می شد به محض اینکه به تایید بزرگترها رسید😀همه رو جمع کردم تو کمدها وکابینت ها.تا امروز روی پیشخوان به جز ماکرروفر وظرف روغن چیزی نذاشتم.

شادی صدام کنید

چند روز پیش چه وسیله مسخره ای تبلیغ میکردن

یه چیزی اندازه یه پارچ بود .می‌گفت داخل این آب و نمک بریزید و روشن کنید برای ضدعفونی کردن میوه سبزیجات و سطوح 😐

خب چه کاریه .همون آب و سرکه نمک  را میجوشونیم ضدعفونی میشه دیگه.مگه تا حالا کسی بدون اینا مرده

چند روز پیش چه وسیله مسخره ای تبلیغ میکردن یه چیزی اندازه یه پارچ بود .می‌گفت داخل این آب و نمک بری ...

اصلا یه نیازهایی برای آدم تبلیغ می کنند عجیب وغریب بار اقتصادی اش به دوش آقایون بار روانی اش وفیزیکی اش به روی ما.مثال های زیادی میشه در موردش زد نمی خوام سرتون درد بیارم ولی اگه حواس ات نباشه با کوهی از وسیله جا به جا مواجه میشی البته من میگم اگه به چیزی علاقه داریم می تونیم زیاد ازش داشته باشیم مثلا کسی تجهیزات ورزشی زیادی داره کسی خیاط یه عالمه نخ وچرخ خیاطی ومسائل مرتبط باهاش داره این می پذیرم ولی بعضی چیزا خیلی غیر منطقی.

شادی صدام کنید

من الان جعبه خیاطی ام لازم داشتم نگاه کردم دیدم قبلا پاکسازی اش انجام دادم یه باکس کوچیک توش مقداری کش ودکمه توش.دکمه هام می ریزم تو جای لاک پاکن اون گردا که سفیدن سایز کوچیکن.چندتا قرقره نخ ویه قیچی یه باکس خیلییی کوچیک تر که توش سوزن ها گذاشتم چندتا تزیینات کوسن های مبل که نگه داشته بودم الان گذاشتم خروجی.از این ایینه ها بود سایز کوچیک سر سفره هفت سین می ذارن نقره ای.از عقدم نگه داشته بودم قرآن اش نگه داشتم بذارم جایی رحل هاش دور انداختم.ایینه اشم چون ایینه کیف ارایشم گم شده بود گذاشتم تو کیفم که استفاده کنم خوب شد یادم اومد وگرنه می رفتم ایینه جدید می خریدم.یه لاک صورتی ام دوسال بود خربده بودم استفاده نمی کردم هفته پیش گذاشتم خروجی کلا دوتا لاک دارم.بعد جالبه خواهرم عکس ناخن هاش فرستاد که لاک زده بود اول سر ذوق اومدم برم بخرم ولی بعد بهش گفتم نه من که لاک نمی زنم.تازه از دست لاک هام خلاص شدم.

شادی صدام کنید

اگه یادتون باشه یه دوره ای عزیزان خیلی مکه ،کربلا ومشهد می رفتند سوغاتی سجاده وتسبیح می آوردند من خیلی تسبیح ومهر داشتم.جای قرآنم جعبه کار شده است.اون جعبه برداشتم ۳ تا سجاده متوسط ومهر وتسبیح گذاشتم توش بقیه تسبیح ها وسجاده ها دادم مامانم.

شادی صدام کنید

برای تولدم یه ظرف هدیه گرفتم(من عاشق ظرف وظروفم)انقدر ذوق کردم براش خیلی ام خوش رنگ بود ولی واقعا غیر کاربردی بود فقط بهتون بگم چشمام بستم به روش وگذاشتم تو جعبه اش بعدا هدیه بدم به کسی.

شادی صدام کنید

حدود یک هفته طول کشید تاپیک را از نو بخونم

هرچی اومدم جلوتر بیشتر متوجه شدم که من هنوز هم یک ماکزیمال هستم و با اینکه تو این چندماه خیلی چیزها رد کردم بازم کافی نبوده

یه نفر تو تاپیک گفته بود سه الی چهار سال زمان برده تا خونش کامل مینیمال شده.

چند وقتی بود دیگه ناامید بودم و میخواستم بیخیال بشم.اما بطور اتومات همیشه حواسم بود که چی به درد نمیخوره تا بندازم دور.

به کشوها و هرجایی سر بزنم اگه هیچی هم دورریز نشه خوبیش اینه که به این بهونه اون قسمت مرتب میشه🤭

امروز که رفته بودم پارکینگ را مرتب کنم دو جفت کفش هم انداختم دور .یکیش مال خودم بود که دیگه عمرش رو کرده بود.یکی هم مال شوهرم

یه دونه شلوارک لی هم داشتم برام کوچیک شده بود اونم رفت


چیزی که هنوز هم زیاد دارم و نهایت حساسیتم شده پارچه ها هستن.خیلی وقته میخوام باهاشون یه چیزایی درست کنم تا کم بشن.اما این روزا اصلا انرژی شو ندارم.تا میام پای چرخ خیاطی پسرم اذیت می‌کنه و تا صدامو در نیاره ول کن نیست...

من قسمت آشپزخونه وکمد رختخواب هام خیلی وسیله دارم خیلی ولی نمی تونم کاری اش بکنم چون جهیزیه ام واقعا دلم نمیاد تازه بخشی اش قبلا منتقل کردم خونه پدربزرگ همسرم.تنها کاری که می تونم انجام بدم این که ورودی ها کنترل کنم.علاقه ام به ظرف وظروف به حدی بود که اگه بازار هم نمی رفتم باز اینترنتی می خریدم ولی الان مدتیه دست نگه داشتم.خوشبختانه هیچ وقت چیزی به اسم انباری نداشتیم.همسرمم شغل اش جوری نیست که ابزار زیادی داشته باشه.

شادی صدام کنید
حدود یک هفته طول کشید تاپیک را از نو بخونم هرچی اومدم جلوتر بیشتر متوجه شدم که من هنوز هم یک ماکزیم ...

به نظرم خودتون اذیت نکنید اگه پسرتون تو سنی که توجه ومراقبت دائمی شما نیاز داره پس فعلا از فکر پارچه ها بیاین بیرون وبذاریدشون کنار‌.پسرتون که همیشه تو این سن نمی مونه کم کم وقت آزادتر بیشتری خواهید داشت.اگه هم دوست دارید از پارچه هاتون استفاده کنید اگه براتون مقدوره بدید خیاط.کلا مسئاه پارچه ها به هر شکلی که ممکن حل کنید نذارید تو ذهن تون بلاتکلیف بمونه.(دیگه نکفتم بدید پدرش نکهش داره شما خیلطی کنید چون اغلب پدرها وقت ندارند یا اگه وقت دارند کلی کار دیگه هست که شما باید انجام بدین)

شادی صدام کنید
حدود یک هفته طول کشید تاپیک را از نو بخونم هرچی اومدم جلوتر بیشتر متوجه شدم که من هنوز هم یک ماکزیم ...

بقول دوستمون پارچه ها رو دسته بندی کنید و اگه فضایی دارید که میتونید بعنوان اتاق کار ازش استفاده کنید اونجا رو براساس طرحهایی که برای پارچه ها در ذهنتون دارید نظم بدید

مثلا ۳۰ قواره پارچه دارید که ۵ذتا مانتویی

۲ تا پالتویی

۹ تا شومیز میشه باهاش دوخت و بقیش بلوز یا چادر رنگیه

قطعا همه رو باهم نمیشه دوخت و بی استفاده هم میشه

ولی

برنامه ربزی کنید و هر فصل یکیشو بدوزید و بقیه رو مرتب توی کارتن یا قفسه بچینید

اینجوری ذهنتون برنامه ریزی اون مجموعه رو قبول میکنه

 وزن اولیه ۸۰.۲ وزن ۱۵ دی ۷۵.۹ هدف آخر اسفند ۶۵
بقول دوستمون پارچه ها رو دسته بندی کنید و اگه فضایی دارید که میتونید بعنوان اتاق کار ازش استفاده کنی ...

خیلی دوست دارم یه اتاق کار واسه خودم داشته باشم

در واقع اتاقهای خونه جا داره اما متاسفانه خیلی از فضاها را کمدها گرفتن

تو پارکینگ و اتاق بالایی هم که نمیشه.چون مثلا اگه زمستون سرد بشه اونجا وسیله گرمایشی نداره .

فعلا چرخم را تو یه اتاق گذاشتم و یک میز و صندلی غیر استاندارد دارم که بعد یک ربع کار خسته میشم

حالا یه میز کوچیک دارم امروز آوردم میخوام چرخ را بزارم روی اون و روی زمین بشینم کار کنم.حداقل کمتر خسته میشم

و پارچه ها رو بگی نگی دسته بندی کردم و اونایی که میخوام بدوزم .تو کشوها بودن که پسر سر اونا هم می‌رفت و می‌ریخت اینا را تو ماشین لباسشویی 😩

این شد که گذاشتم داخل یه کاور بزرگ و تو کمد رختخواب ها جا دادم

اینکه میگم هیچی سرجاش نیست منظورم همیناس

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز