2777
2789
عنوان

بهترین یا سخت ترین قسمت دوران بارداریتون رو به خاطر دارید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 14298 بازدید | 154 پست

بهترین قسمتش وقتی بود که تو مانیتور سونوگرافی دیدم چجوری دست و پاهای کوچولوشو تکون میده

بدترین قسمتشم تهوع و بی حالی شدید تا 5 ماه و وقتی 30 هفته بودم دکتر بمن گفت احتمال زایمان زودرس داره خیلی حالم بد شد

روی سنگ قبرم چیزی ننویسید...
لطفا خاطرات بد بارداری رو با ارائه راه حل بگید تا برای سایر دوستانی که این مسئله مشابه رو دارند راهک ...

تهوع که راهی نداره جز اینکه کلا از بوی غذا و ادویه و ادکلن و سرخ کردنی به دور باشی تا تهوعت بدتر نشه . من بیسکوییت زنجبیلی کنارم بود تا تهوع میگرفتم یکم میخوردم بهتر میشدم. اب هم خیلی خوب کمک کرد به تهوعم

خدایا شکرت  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چطوری تحمل میکنی من که نمیتونم تحمل‌کنم کارم شده گریه

عزیزم میگذره بلخره زمان انقدر زود میگذره که باورت نمیشه یه هو میبینی دوسالش شده بچت و تو همش به خودت میگی وای چه زود بزرگ شد چه زود گذشت 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

واسه اولی 

رفتم چکاپ ماهیانه دکتر قلبشو به سختی پیدا کرد اونم یکی در میون میزد و دکتر منو فرستاد بیمارستان و...

واسه دومی هم که هفته ۳۵ فشارم ۱۴ رو ۱۱ بود که بیمارستان گفت چند دقیقه دیرتر میومدی..

هر دوشم سزه اورژانسی😔

میشه برای سالم به دنیا اومدن دخترم و سلامتی خودم صلوات بفرستید ؟ لایک کنید منم براتون بفرستم مرسی مهربونا 🥰امیدوارم بعد از ۹ سال بتونم توی آغوشم بگیرمت و بهت شیر بدم مطمعنم خدا تو رو دوباره بهم داده اینبار قلبت سالمه بدنت سالمه انشالله😓

برای مسمومیت بارداری درمان و راه حلی نیست اما همیشه به همه خانمهای باردار توصیه میکنم تغذیه سالم و ورزش سبک رو به هر ترتیب انجام بدن انقدر تغذیه در کنترل قند و دفع پروتیین و افزایش وزن مهمه که من فکر میکنم از روز اول باید مراجعه ماهانه به متخصص تغذیه رو برای همه خانمهای باردار اجباری کرد

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
تهوع که راهی نداره جز اینکه کلا از بوی غذا و ادویه و ادکلن و سرخ کردنی به دور باشی تا تهوعت بدتر نشه ...

همین راهکارهایی که گفتید عالی بودند چون ممکنه خیلی از خانم های باردار این روش ها رو امتحان نکرده باشند

عزیزم میگذره بلخره زمان انقدر زود میگذره که باورت نمیشه یه هو میبینی دوسالش شده بچت و تو همش به خودت ...

هر روزش الان مث‌۱سال میگذره با خودم‌میگم‌چه غلطی کردم‌داشتم زندگیمو میکردم

برای مسمومیت بارداری درمان و راه حلی نیست اما همیشه به همه خانمهای باردار توصیه میکنم تغذیه سالم و و ...

من هم هماتوم دارم هم دفع پروتئین بخاطر همین میترسم ورزش کنم و فکرمم مشغول کرده

خدایا شکرت  
وقتی واسه اولین بار دستها و پاهای کوچولوشو دیدم نزدیک بود از خوشحالی داد بزنم اولبن حرکاتش هم برام ش ...



چیزی به زایمان شما نمونده براتون آرزوی موفقیت و زایمانی راحت دارم

برای برطرف شدن حالت های تهوع  چه روش هایی رو امتحان کردید؟

سلام عزیزم من نه روی دخترم  نه پسرم ویار داشتم زایمان اولم خیلی زیبا وخوب بود چون برا اولین بار جسمی از خودت رو میبینی. وقتی که بدنیا میاد تمام عشق ووجودت میشه. حس زیبای مادرانه که فکر میکنی بچه ی تو زیباترین بچه تو دنیاست. اما سر بارداری دومم خیلی بد بود تو شرایط بد بودی از لحاظ رو حی وروانی انشالله همه بچه هاشونو سالم بغل بگیرن

خداوندا تومی دانی که من دلواپس فردای خودهستم.مبادا گم کنم راه قشنگه آرزوهارا.مبادا گم کنم اهداف زیبا را.مراتنها تو نگذاری خداوندا. خداوندا.🙏💖💖💖💖💖💖💖
نمیخوام خاطرات بدشو دوباره مرور کنم دارم تلاش میکنم فراموش کنم.  شیرین ترینشم شنیدن صدای قلب دخ ...

امیدوارم تنش سلامت باشه و زایمان خوبی رو برای شما آرزو می کنم

من هم هماتوم دارم هم دفع پروتئین بخاطر همین میترسم ورزش کنم و فکرمم مشغول کرده

با دکترت صحبت کردی؟ نظر اون چیه؟

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
هر روزش الان مث‌۱سال میگذره با خودم‌میگم‌چه غلطی کردم‌داشتم زندگیمو میکردم

چرا به خودتون اینقدر سخت می گیرید اونقدر ها هم سخت نیست. در ضمن استرس و سختی که تصورش می کنید ممکنه روی جنین هم تاثیر بزاره سعی کنید از برنامه های مفرح استفاده کنید از هر چیزی که حالتون رو بهتر کنه دریغ نکنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز