2777
2789
عنوان

متولدین خرداد 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1150448 بازدید | 24572 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام وایبر حسابی اینجا رو خلوت کرده اینجا رو دوست دارم خوشم نمیاد فراموش بشه چون فکر میکنم وقتی نفس بزرگ بشه میتونه بخونهاز خاطرات مشترکی که داریم لذت ببره وایبر این امکانو نداره ولی خب چون خصوصی تر فکر کنم طرفدار بیشتر داره این روزا فکرم خیلی مشغوله خیلی کار دارم حوصله چندانی هم نمونده برام یه جورایی بعد از برگشتن از مسافرت تخلیه انرژی شدم حالا یواش یواش دارم به امور فریزر میرسم تا اول مهر که دیگه دست به کار یه خونه تکونی پاییزه بشم یکم بخاطر این کارا هست که کلافه ام نفس یه تعطیلی به کلاس باله اش داده ولی دیگه انگار دلش تنگ شده میخواد بره ولی موسیقی رو همچنان ادامه میده یه شعر دو بیتی یاد گرفتن که با بلز اهنگشو میزنه ولی یکم دستش کنده که مدام داریم تمرین میکنیم باهاش باباش عقیده داره اخر این دوره من بیشتر از نفس یاد میگیرم تمرین من بیشتر از اونه چهارشنبه هم رفتیم سینما البته چون اکثرسینماهای خوب سانسشون پر شده بود رفتیم سینما قدس که ادمو به یاد فیلم گلچهره و سینما های افغانستان میانداخت نفس اولین تجربه اش بود یکم ترسیده بود مخصوصا صحنه های مربوط به گربه سیاهه ولی اخرش خوشش اومد ولی به من و همسری ثابت شد با وجود نفس نمیتونیم بریم برای دیدن فیلمای دیگه پنجشنبه هم پاگشای عقب افتاده خواهر شوهر رو برگزار کردیم به خاطر یه سری حرفا ترجیح دادیم خودشونو با م ش ببریم رستوران که خوب بود خوش گذشت تو این مابین یه چیزی هم فکرمو مشغول کرده نفس تازگیها چند بار خون دماغ شده نمیدونم بخاطر چیه بیشتر هم فکر میکنم وقتی میترسه این اتفاق براش میافته دو سه بار وقتی خواب بوده که یه بارش خیلی وحشتناک بود اونروز تو سینما هم این اتفاق براش افتاد البته زیاد نبود بعد از اینکه اومدیم بیرون متوجه شدیم خودشم متوجه نمیشه فکر کنم باید ببرمش چکاب به یاد همتون هستم بالاخص نیروانای عزیز
سلام سلام خیبی وقته اینجا نمیام خوشحالم همچنان فعال هستسد اینجا با موبایل هستم زیاد نمی تونم تایپ کنم فقط خواستم خبر بارداری یوس دیگه از مامانا رو بگم صنم جون به عنوان پنجمین نفر خبر بارداریش رو داد هورا شدیم پنج نفر زودار از نلزی به دنیا بیاد مبارکه صنم جون البته فکز کنم نی نی اش
2805
سلام فریبا چه پست خوشگلی گذاشتی یاد گذشته افتادم. پس مشغول کارای خونه هستی و کلاسای نفس باور کن مشغولیات خیلی خوبی داری چه خوب که نفس کلاس موسقی میره منم حتما چند ماه دیگه بیتا رو میذارم البته اگه علاقه نشون بده.... منم جمعه بیتا رو بردم سینما از شهر موشها خوشش اومد و ازم قول گرفت یکبار دیگه هم ببرمش و سی دیش رو هم براش بگیرم. ولی به نظر من داستانش خیلی خاص نبود بیشتر خود عروسکا، دکور و نوع فیلمبرداری جذاب و جالب بود. نمی دونم شایدم من خیلی از دنیای کودکی فاصله گرفتم.
سلام به همه دوستان گلم سمیه جون خب خدا رو شکر که مجوز رو گرفتین فکر میکنم تو کمیسیون ماده ۱۰۰ رفته باشین و به خاطر همین هزینه گزافی پرداختین شهرداریها همه منتظر این هستن کسی خلاف بسازه یا اضافه بنا بگیره تا هم عوارض بنا ازشون بگیرن و هم جریمه کمیسیون ماده صد و البته یه بار دیگه هم تو محاسبات ماده صد عوارض بنا رو حساب میکنن که خیلی هزینه زیادی میشه چون خودم تو شهرداری کار میکردم و دقیقا تو قسمت شهرسازی بودم و محاسبات عوارض رو هم انجام میدادم و میدیدم که چه استرسه الکی به مردم وارد میکردن که حکم تخریب خونتون رو صادر میکنن و از این جور حرفا و با این کارشون مردم به دادن هزینه جریمه و عوارض راضی میشدن در اصل تخریبی در کار نبود و فقط میخواستن گرفتن عوارض رو قطعی کنن به هر حال که تموم شده دیگه و هر چی بوده به خیر گذشته ولی چون شهرداریها هر روز یه قانون جدید تصویب میکنن گواهی عدم خلاف و پایان کارتون رو هم بگیرید چون همسرم هم مهندس ناظر سازه ها هست خیلی از این قوانین شهرداریها تعریف میکنه که سازنده ها رو تحت فشار گذاشتن چه خوب که علاقه هات میپردازی و از سورنا هم بگو... فریبادجون یه موقع هایی آدم همینجور بی حوصله میشه برای خون دماغ شدن نفس هم اگه چکاب ببریش خیالت راحت تر میشه هر چند این جریان خون دماغ شدن بچه ها موقع استرس زیاد شده بهی جون ما هم محمد حسین رو بردیم سینما کلی ذوق کرده بود فکر میکنم به قول خودت از دنیای کودکیت فاصله گرفتی :-) چون بچه ها از فضا و خود عروسکها بیشتر از خود داستان لذت میبرن تافضا و شخصیتهای عروسکی به نظرشون جالب نیاد و توجهشون رو جلب نکنه به خود ماجرا توجه نمیکنن البته این مخصوص سن بچه های ما هست و بچه های بزرگتر حتما به داستان بیشتر توجه میکنن
  مردادی  
راستی من مخالف تعطیلی تاپیک هستم وایبر به نظرم خیلی وقت آدم رو میگیره واسه دوستی هایی این چنینی این محیط بهتره البته این نظره منه اگه هم دوستان دیگه اینجا نیان خود به خود تعطیل میشه دیگه و نیازی به نظر ما نیست
  مردادی  
سلام روز به خیر دو روزه که می خوام بنویسم ولی وقایع عجیب و غریب اتفاق می افته و نمی تونم. نیروانا جون من تابع نظر جمع هستم دوستان هرجا که راحت تر باشن منم تا جایی که بتونم حضور خواهم داشت. ولی منم با اعلام تعطیلی اینجا موافق نیستم شاید یه روزی وایبر رو فیلتر کردن ...از طرفی خاطرات دوران بارداریمون اینجاست. اگه تعطیلی اینجا رو اعلام کنیم نی نی سایت هم سریع حذفش می کنه و فکر نمی کنم حذف این تاپیک منفعتی برامون داشته باشه نیروانا جون تو هم هرجا که راحت تر هستی همونجا فعالیت کن من و احتمالا فریبا و مامان کامی و هر کسی دیگه که تعلق خاطری به این تاپیک داره هر از گاهی میایم مطلبی می ذاریم تا خدای نکرده کامل حذف نشه. مامان کامی نقطه قوت فیلم به لحاظ ساخت عروسک دکور و فیلمبرداری برای منم با ارزشه و می دونم بچه ها و حتی بزرگترها رو جذب می کنه. ولی فیلمنامه به نظرم قوی نبود و شک داشتم که نکنه من از دنیای بچگی فاصله گرفتم که داستان فیلم برام جذاب نبوده که نیروانا گفت نظر خیلی ها همین بوده به هر حال از فیلمی که اینهمه توش هزینه شده انتظار میره فیلمنامه قوی ای هم داشته باشه ولی به هر حال بازم دست مرضیه برومند درد نکنه. همین هم جای تقدیر داره.
سلا‌م چقدر اینجا خلوته دیگه حتی نیروانا هم نمیاد اینجا سر بزنه سمیه جون حالا این خونه درسته ماجرا خیلی داشته و سختی کشیدی اما خونه نو هم خیییلی کیف داره مطمئن باش انشاا...تو خونه جدید که مستقر شدی همه این خستگی ها از تنت بیرون میاد ارزشش رو داره محمد حسین هم وقتی مریض میشه کلا از غذا خوردن میفته،چند روزیه که گلو درد داره و خیلی هم به خاطر بی اشتهایی لاغر شده و ضعیف شده بهی جون کم پیدا شدی در مورد فیلنامه مدرسه موشها چون محمد حسین خیلی با داستانش ارتباط بر قرار کرده بود و خوب فهمیده بود به نظرم خوب بود چون با اینکه عاشق شخصیت کلاه قرمزی هست و دوستش داره فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه واسش خیلی جالب نبود و فقط قسمتهایی که کلاه قرمزی و اون بچه بود رو دوست داشت و قسمنهایی هم که موسیقی داشت و شعر دوست داشت ولی داستان موشها رو خیلی خوب واسه همه تعریف میکنه بچه های شما غذا خوردنشون چطوره؟ راه حل بدین واسه اشتهاش چکار کنم
  مردادی  
از شگفتی های امام علی علیه السلام /نوزده سوال از امیرالمومنین علیه السلام زیبا و خواندنی منبع:سایت کلام چهارده معصوم علیه السلام اولین سوال کننده از گوشه‌ی مسجد کوفه برخاست و پرسید : یا علی ، به من بگو از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است ؟ امیرالمومنین فرمود : اولا فاصله فرش تا عرش ، یک فاصله‌ی مکانی نیست که من به تو بگویم از اینجا تا عرش چقدر فاصله است ؟! اما اگر یک مومنی خالصانه بگوید لا اله الا الله و این کلمه توحید را بر زبان خود جاری سازد ، او فاصله فرش تا عرش را پیموده است ، فرش و عرش را به یکدیگر دوخته است . و بعد در ادامه فرمود : اگر می خواهی عرش پروردگار رحمان را جستجو کنی ، بدان قلب یک انسان مومن عرش پروردگار رحمان است‌‌. اولین سوال کننده جواب سوال خود را گرفت و نشست.   سائل دوم از گوشه‌ی دیگر مسجد برخاست ، پرسید : یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟ نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟ عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟ مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟ امیرالمومنین در پاسخ فرمود: واجب ، ترک گناه است و واجب‌ تر از آن توبه‌ی از گناه است. نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است. عجیب ، بی‌وفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بی‌وفاست. مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن است . این سائل دوم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل سوم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست.پرسید : یا علی ، به من بگو من از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول کرد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟ از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه ی عمل من ثبت شد ؟ امیرالمومنین فرمود: اگر یک عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد. اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده است و مورد بخشش قرار داد لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی‌‌ بشوید. اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت ، عبادتِ مقبول بود می بایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود. اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید. این سومین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست. سائل چهارم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست.پرسید : یا علی ، بچه‌ای به دنیا آمد ، این بچه یک تن دارد با دو سر . آیا با داشتن این دو سر ، او یک نفر محسوب می شود و از پدر یک سهم ارث می‌برد یا دو نفر به حساب می آید و از پدر دو سهم ارث می برد ؟ امیرالمومنین فرمود : این دو سر را بخوابانید ، وقتی هر دو سر به خواب رفتند آنگاه آهسته ، سر اول را از خواب بیدار کنید . اگر همزمان با بیدار شدن سر اول ، سر دوم هم از خواب برخاست ، معلوم می‌شود او یک نفر به حساب می‌آید و از پدر یک سهم ارث می‌برد . اما اگر با بیدار نمودن سر اول ، دیدید که سر دوم همچنان در خواب است ، معلوم می‌شود او دو نفر محسوب می‌شود و از پدر دو سهم ارث می‌برد . سائل چهارم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل پنجم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست.پرسید : یا علی ، دو مادر بر سر دو بچه با هم به دعوا افتادند . این دو بچه یکی پسر است و دیگری دختر . مادر اولی می‌گوید پسر مال من است ، دختر مال تو . مادر دوم می‌گوید نخیر ، پسر مال من است ، دختر مال تو .چگونه به دعوای این دو مادر خاتمه بدهیم ؟ امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است ، دختر مال اوست . این پنجمین سائل هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل ششم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست.پرسید : یا علی ، خدا در کتاب زبور داوود پیامبر وحی فرستاد که من چهار چیز را در چهار جا مخفی نمودم . به من بگو آن چهار چیز کدامند ؟ امیرالمومنین فرمود: 1 . خدا اولیای خود را در میان شما بندگان پنهان نمود پس هیچ بنده ای از بندگان خدا را کوچک مشمارید و او را مورد تحقیر قرار مدهید شاید او ولی ای از اولیای خدا باشد و شما ندانید. 2 . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید رضای خدا در همان عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.   3 . خدا خشم و غضب خود را در گناه و معصیت شما بندگان پنهان نمود ، پس هیچ معصیتی را کوچک مشمارید و آن را مرتکب نشوید شاید خشم خدا در همان معصیت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .   4 . خدا اجابت خود را در دعاهای شما بندگان پنهان کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید اجابت خدا در همان دعای کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید . سائل هفتم از جا برخاست. پرسید : یا علی ، به من بگو الان جبرئیل امین در کجاست ؟ امیرالمومنین یک نگاه به آسمان کرد و یک نگاه به سمت راست و نگاه به سمت چپ و نگاه به پشت سر. فرمود : تمام آفرینش را نگریستم ، جبرئیل را ندیدم . جبرئیل باید خودت باشی . ناگهان جمعیت دیدند این سوال کننده از وسط جمعیت خارج شد . فهمیدند او خود جبرئیل امین بود . جناب جرج جرداق مسیحی در کتاب " امام علی صوت العدالة الانسانیة " می گوید : ای شیعیان ، افتخار کنید به چنین پیشوایی. کدام رهبر را در تاریخ بشر سراغ دارید ، در هر زمینه ای از او پرسیده باشند ، بی درنگ پاسخ داده باشد ؟ ... ای روزگار ، تو را چه شده است ؟ ای کاش تمام ثروت ها و سرمایه های خود را بسیج می کردی تا در هر قرنی ، یک علی تحویل جامعه ی بشریت می‌دادی . کمبود جامعه ی بشری ما ، وجود یک پیشوایی به نام علی بن ابی طالب است . و در پایان می گوید : می دانید چرا علی را در محراب عبادت سر شکافتند ؟ علی را از شدت عدالتش کشتند !!!! و او تنها پیشوای عادل تاریخ بشر است که از شدت عدلش کشته شد نه از شدت ظلمش . از مولا پرسیدند : چه کنیم تا مشکلات زندگی در نظر ما کوچک آید ؟ امیرالمومنین پنج نکته را در ارتباط با این سوال بیان فرمودند: 1 . هرگاه یک مصیبت و مشکلی در زندگی شما پدید آمد ، شما مشکل بزرگتر از آن را در ذهن خودتان مجسم کنید و به خود بگویید اگر به جای این مشکل وارده ، آن مشکل بزرگتر بر سر من فرود می آمد ، چه می‌شد؟ اگر مشکل بزرگتر را در ذهن مجسم کنید ، تحمل این مشکلی که بر سر شما وارد شد ، بر شما آسان خواهد شد .  2 . رنج یک مصیبت را بر گذر زمان پخش کنید ، تقسیم و توزیع کنید .  3 . باور کنید که رنج و غم و مشکل زندگی پایان پذیر است . هیچ غم و غصه ای برای همیشه در زندگی شما باقی نمی‌ماند . هرمشکلی یک مدت زمانی دارد . تا یک مدتی در زندگی شما می ماند ، ماموریت خود را به انجام می رساند ، به اهداف خودش دست پیدا می‌کند و بعد زندگی شما را ترک خواهد گفت . مشکلات پایان پذیر است . 4 . آنچه بود و رفت ، مثل آن که نبود .  5 . آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .   سائل دهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه بلند شد و پرسید : یا علی ، غذای روح انسان کدام است ؟ امیرالمومنین فرمود : سه چیز است ؛ 1 . ذکری که از زبان تان عبور نماید و به قلب شما راه پیدا کند. 2 . توبه ای که نصوح باشد یعنی انسان دیگر به آن گناه بازگشت ننماید. 3 . موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب آدم را زیر و رو کند . سائل دهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل یازدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه بلند شد.پرسید : یا علی ، به من بگو خداوند چند قوه در وجود انسان قرار داد ؟ قوای وجودی انسان کدامند ؟ امیرالمومنین فرمود : چهار قوه ؛ 1 . قوه‌ی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار بشر قرار داد. 2 . قوه‌ی حافظه ، که سبب می‌شود آنچه را فرا می‌گیرید ، در ذهن و دلتان حفظ شود . اگر خدا این قوه‌ی حافظه را به شما نمی‌داد شما اسم تان را فراموش می‌کردید ، آدرس خانه تان از یادتان می رفت و راه را گم می‌کردید . 3 . قوه‌ی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه آنچه را برای خود می خواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و آنچه را برای خود نمی پسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم. 4 . قوه‌ی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد مگر اینکه گرفتار تلخی عذاب وجدان خواهد شد . این سوال کننده یازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل دوازدهم پرسید: کدام جاندار بود که از شکم جاندار دیگر بیرون آمد در حالی که بین آنها نسبت و نسبی نبود ؟ امیرالمومنین فرمود : حضرت یونس پیامبر که از شکم ماهی بیرون آمد ، در حالی که هیچ نسبتی بین او و ماهی وجود نداشت .   سوال کننده دوازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل سیزدهم برخاست و پرسید : یا علی ، من سه سوال از محضر شما دارم ؛ 1 . کدام کوه بود که یک بار از جای خود کوچ نمود ؟ 2 . کدام درخت بود که صد سال راه سایه‌ی آن طول دارد ؟ 3 . کدام درخت است که بدون آبیاری روییده شد ؟ امیرالمومنین فرمود: 1 . اما آن کوهی که یک بار از جای خود کوچ نمود ، کوه طور است که قرآن کریم می فرماید: وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ... (سوره مبارکه اعراف ، آیه شریفه 171) 2 . اما آن درختی که صد سال راه سایه او طول دارد ، درخت طوبی در بهشت است که در تمام قصرهای بهشت شاخه ای از آن آویزان است ، همانطوری که قرص آفتاب در تمامی خانه ها ، شعاع او می تابد. 3 . اما آن درختی که بدون آبیاری روییده شد ، درختی بود که برای یونس پیامبر رویانده شد که قرآن کریم می فرماید: وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ(سوره مبارکه صافات، آیه شریفه 146) سوال کننده سیزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل چهاردهم برخاست و از امیرالمومنین پرسید: یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختی ها برویم ؟ امیرالمومنین فرمود: به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان ، مشکل برطرف شود. شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود. دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از دل شما برباید و مشکل شما را حل کند. محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید. به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید . این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست. سائل پانزدهم برخاست و پرسید: یا علی ، آن پدیده چه بود که زنده اش ، می آشامید و مرده اش هم می خورد ؟ امیرالمومنین فرمود : عصای موسی ؛ موقعی که شاخه ای بر روی درخت بود ، می آشامید و موقعی که عصا شد ، سحر ساحران را بلعید و خورد . این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست. سائل بعدی از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید: یا علی ، اول درختی که روی زمین روییده ، کدام درخت بود ؟ اول چشمه ای که روی زمین جاری شد ، کدام چشمه بود ؟ اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، کدام سنگ بود ؟ امیرالمومنین فرمود: اول درخت ، خرما بود که حضرت آدم آن را با خود از بهشت به زمین آورد و آن را کاشت و تمام خرماهای عالم از آن اول درخت عالم پدید آمد. اما اول چشمه ای که بر روی زمین جاری شد ، آب حیات بود که هرکس آن را بیاشامد ، زنده خواهد ماند ، چنانکه خضر پیامبر آن را نوشید و زنده باقی ماند. و اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، سنگ حجرالاسود بود که حضرت آدم آن را از بهشت به دنیا آورد و بر آن زاویه‌ی خانه‌ی کعبه نصب کرد ، ابتدا از برف سفیدتر بود ، بعد در اثر حسرت دست زدن کفار و مشرکین به آن ، سیاه شد . (لذا به آن می گویند حجرالاسود ، سنگ سیاه) سوال کننده شانزدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل هفدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید : یا علی ، زهد را در یک جمله برای من تعریف کن . امیرالمومنین فرمود : خدا در یک جمله‌ی قرآن زهد را به زیبایی تعریف فرمود : لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ (سوره مبارکه حدید ، آیه شریفه 23) زاهد کسی ست که آنچه از خوشی های زندگی نصیب او می شود ، خود را نبازد و آنچه از ناخوشی ها نصیب او می شود ، به ناله و زاری نیفتد. این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست. سائل بعدی برخاست و پرسید: یا علی ، کدام عبادت است که هم انجام دادن آن عقوبت دارد و هم ترک آن ؟ امیرالمومنین فرمود : نماز خواندن انسان مست ، انجام این نماز عقوبت دارد چون در حالت مستی نماز گزاشت ، ترک آن هم عقوبت دارد چون نماز را ترک نموده است . سوال کننده هجدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست . سائل نوزدهم از گوشه‌ی دیگر مسجد کوفه برخاست و پرسید : یا علی ، تفاوت انسان با سایر موجودات در چیست ؟ امیرالمومنین فرمود : انسان تنها موجودی‌ست که در زمین زندگی می‌کند ولی موجودی آسمانی‌ست . ( ماهیتی آسمانی دارد )
  مردادی  
سلام به همه دوستان تعطیلی تاپیک رو منم دوست ندارم و خاطرات خوبی از اینجا دارم مخصوصا که جدیدا دارم از اول تاپیک مرور میکنم و برام جالبه،‌دلم میخواد برای اینجا هم بیشتر وقت بذاریم هرچند که خودم این دفعه خیلی دیر کردم ،‌بچه ها تو وایبر در جریان بودن یه سری لک بینی و خونریزی و اینا بود که خب خداروشکر به خیر گذشت ولی خیلی فکرم رو مشغول کرده بود البته دوسه روزی هم استراحت داد دکتر که تو خونه بودم و با نت گوشی هم اینجا وارد نمیشه نمیدونم چرا الان هم بدجور کل بدنم خارش گرفته نمیدونم از چیه؟ گرمی نمیخورم و خنکی ها رو بیشتر کردم که باعث شده حالت تهوعم بیشتر بشه ... خلاصه که این نی نی کمی داره اذیتم میکنه نیروانا جون خداروشکر که سختیهای خونتون تموم شده ، انشالله دیگه بقیه مراحلش از این به بعد به خوبی طی بشه و دیگه اذیت نشین چه خوب که به قرارهای عکاسیت ادامه میدی ،‌اتفاقا هفته گذشته خیلی به یادت بودم و اینکه ازت بی خبر بودم و دلم میخواست باهات تماس بگیرم ولی فرصت مناسبی پیش نیومد اوضاع بدنم بهتر بشه حتما باهات هماهنگ میکنم که یه قرار بذاریم برای عکاسی ،‌البته خونه مامانت روم نمیشه که مزاحمشون بشم ،‌حالا باهات تلفنی هماهنگ میکنم راستی نی نی اعظم بانو هم پنجشنبه به دنیا اومد و ما عکس خوشگلش رو دیدیم زودتر وایبر رو روی لپ تاپت نصب کن که منتظرتیم فریبا جون چه خوب که به کارهای فریزر میرسی من که اصلا حال و حوصله این کارها رو ندارم فعلا ، راستی در مورد خون دماغ شدن نفس نگران نباش هستی هم چند بار تو خواب شب این مدلی شده که هم از دکتر پرسیدم هم تو نت سرچ کردم که نوشته بود اگه بچه تو اتاق در بسته بخوابه که هواش محدود باشه و کمی هم مرطوب باشه این اتفاق میفته ، نفس چه زمانهایی خون دماغ میشه؟ دکتر بردیش؟ ماهم سینما شهر موشها رو رفتیم هستی خیلی ذوق کرد و الان هم گیر داده که منو ببر شهر موشها 3!!! مامان کامی جون ممنون بابت مطالب خوبی که گذاشتی ،‌الان نتونستم آخری رو بخونم ولی حتما برمیگردم و میخونم بهی جون پس شما هم رفتین شهر موشها ،‌اتفاقا به نظرم همون عروسکها و موزیکها و رنگ شاد و قشنگ صحنه ها و دکوراسیون بچه ها رو بیشتر جذب کرده نه موضوع داستان ، چون به نظر منم موضوع خیلی خاصی نداشت ، ولی به خود منم خوش گذشت و یاد گذشته ها افتادم که کارتونش رو دوست داشتم
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792