سلام به همه دوستان روز اول تابستونیتون بخیر و خوشی ، امروز حسابی هوا گرمه و تابستون داره خودنمایی میکنه نیروانا جون چرا تعطیل بابا؟؟ به نظرم هرکسی درگیره کاری هست وگرنه وایبر هم خیلی گردش نداره این روزها ، اون محیط یه جور جالبه و جذابیتهای خودش رو داره واز لحاظ راحتی و در دسترس بودن برای منم راحته ولی از لحاظ تایپ و گذاشتن مطالب طولانی اینجا بهتره کم پیدا بودن خودم رو توجیه نمیکنم ولی دلایلش رو میگم ،تا اوایل خرداد که حسابی درگیر کارهای اداره و تولد بودم الان که کمی سرم خلوت شده از شانس بد من مدل چیدمان اتاقمون رو تغییر دادن و یکی از همکارای آقا مدام کله اش تو کامپیوتر منه و اصلا دلم نمیخواد اون ببینه من کجا میام ،از طرفی هم دوباره فصل کارآموزها شروع شده و دوتا کارآموز فسقلی دارم که از صبح تا ظهر کاملا چسبیدن به من! خلاصه که بیخیال تعطیلی اینجا باشین که اصلا حوصله اش رو ندارمااااااااااااااااااااااااا! ترسیدین ؟؟ هههههه بابت زحمتی که برای عکاسی کشیدی ممنونم خیلی دلم میخواد ببینم نتیجه اش چی شده ؟ آماده داری برام بفرستی ببینم یا اگه سختته و اذیت میشی باشه هروقت که همدیگه رو میبینیم ،راستی هزینه اش رو چطور حساب میکنی؟ یه سوال هم دارم ، خواهرم میخواد عکس سالگرد عروسی بگیره ،میتونیم از شما وقت بگیریم استاد؟؟ بهی جون برنامه جدید ندادی برای خوندن قرآن؟ شایدم من دقیق متوجه نشدم ،الان دارین ادامه میدین؟ لیلا جون منم حسابی این روزها زندگیم رو دور تنده و واقعا نمیدونم چطور میگذرن روزها مامان کامی جون ممنون بابت متنت صنم جون بیا از حال مامانت خبر بده بهمون ، نتایج آزمایشات معلوم شد؟ رکسانا جون تو هم همینطور ،بیا از حال پدرت بهمون بگو،الان بهترن؟ راستی من از امروز هستی رو مهد نبردم میخوام بعد از ماه رمضون ببرمش ،بهش تعطیلات تابستونی دادم امروز عصر هم وقت دندونپزشکی دارم
سلام
سلام و روز همگی به خیر نیروانا حق داری از اینجا دلسرد بشی خوب واقعا خلوت شده ولی من این مدت خیلی سرم شلوغ بود و به این خاطر پستی نذاشتم البته توی وایبر هم چند روز اخیر پستی نذاشتم اینترنت قطع بود و درخواست gprs دادم که اونم انگار تعریفی نداره نمی دونم وصل شده یا نه! خلاصه این روزا سرم خیلی شلوغه انشالا از هفته دیگه میام و پست میذارم می خوام نکات کلیدی همون کتاب "به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن" رو اینجا بذارم تا با هم مرور کنیم شاید یادمون بمونه
. خلاصه از من دلخور نباش دوست خوبم.
. خلاصه از من دلخور نباش دوست خوبم.
مامان کامی ایمیلت رو چک کن.
حرفای مامان کامی رو هم کاملا قبول دارم ولی واقعا غیبت من به خاطر مشغله بود نه مشغولیت های وایبری الان هم که وایبر رو چک کردم دیدم اینترنت وصل شده وکلا فضای وایبر هم مثل همین جا راکد بوده...معنیش اینه که اکثرا سرشون شلوغ بوده.
نازی جون مشغله باعث شد برنامه های قرآنی هم معلق بمونه راستش من تا جمعه نمی تونم برنامه ای بذارم انشالا از هفته دیگه می تونم شروع کنم ولی اگه شما می تونید همون جزء 29 رو ادامه بدید تا من بتون برسم.
صنم ، رکسانا به یاد شما هم هستم انشالا که خبرای خوب برامون بیارین.
سلامی دوباره به همه دوستای گل نازی جون یعنی اگر سوال نکرده بودی قهرم رو نمی شکوندم.....هاهاها..شوخی کردم..... راستش خوب من فکر کردم اونجا سرتون حسابی گرمه اینه که گفتم خوب منم اینجا نیام.........ولی هر وقت شماها اینجا باشید منم هستم....امیدوارم هرچه زودتر سرتون خلوت بشه و اینجا هم باشید.... در مورد عکس سالگرد خواهرت چون خواهرت هم دوست گل من هست برای من مایه افتخاره که عکاسی سالگرد ازدواج خواهرت رو قبول کنم....همونطوی که عکاسی از تولد الین برام مایه افتخار بود......در مورد هزینه ها روز تولد نفس نمونه کارهای اون مشتری تو تولد الین رو که چاپ کردم تا برای منیره بیارم بهش تحویل بده میارم که شماها هم ببینید که سبک کارهای من رو دوست دارین یا نه ؟خودم که خیلی راضی بودم...... و هم اینکه اونجا در مورد هزینه ها صحبت می کنیم...نگرانش نباشید برای شماها واقعا با قیمت مناسب و ویژه خواهد بود.....اما عکسهای کیمیا و هستی هم خوب شده ولی هنوز ادیت نکردم.....هر وقت انتخاب کردین ادیت و روتوش می کنم و براتون چاپ می کنم....ایمیلت رو برام اس کن تا برات بفرستم....هرچند اون روز فرصت نشد زیاد ازشون عکس بگیرم...ایشالله یه دفعه دیگه حسابی سر فرصت ازشون عکاسی می کنم.........ولی لقب استادی واقعا برام هنوز زوده دوست گلم و تو به من لطف داری.....
بهی ممنونم دوست گلم که برام نوشتی....من فکر کردم نبودنتون از مشغولیت های وایبری بوده پس تو هم اینترنت نداشتی و بقیه هم سرشون شلوغه...باشه پس اگر اینجوریه فعلا همینجوری میریم جلو تا همه بچه ها سرشون خلوت تر بشه و بیان پست بذارن...عکس برگزیده یونیسف هم واقعا عالی بود....مرسی که گذاشتی مامان کامی مرسی که برای من نوشتی و در مورد تجربه ای که داشتی و موضوع خواهرت....خیلی کار خوبی کردی که ناراحتی خواهرت باعث شده به اون هم فکر کنید....ما هم با اینکه تو رو ندیدیم دوستت داریم و دوست خیلی خوبی برای ما هستی...فکر کنم فعلا که سر بقیه شلوغه تو هم باید بیشتر سر بزنی اینجا..... اعظم سلام علیکم....بابا بیا از نی نی خانمت بگو که در چه حالیه...الان چند کیلو شده....حرکتهاش چه جوریه؟...اسمش بالاخره چی شد؟..خودت در چه حالی؟ راستی دخترخاله منم بارداره.....
صنم خیلی خیلی خوشحال شدم باهات صحبت کردم...منم مثل بچه ها امیدوارم همه چی خوب پیش بره و با خبرهای خوب برگردی
راستی عکسهای تولد سورنا رو هم گذاشتم تو وبلاگش....فرصت کردین برید ببینید...
سلام خوبید دوستان ما هم خوبیم نی نی هم خوبه آخرین سونو که ماه پیش رفتم 800 گرم بود تا الان فکر کنم یه کیلو شده سمیه نی نی وبلاگ اصلا برای من باز نمیشه
سلام به همه دوستان بهی جون ممنون که در مورد قرآن گفتی باشه پس همینطوری ادامه میدم فعلا سمیه جون پس خوب شد قهرت رو شکوندم هه هه هه باشه پس منتظر نمونه کارت هستیم فردا برای عکاسی از خواهرم هم ممنون لطف داری باشه پس فردا بیشتر صحبت میکنیم باهم درموردش ، ایمیلم رو هم برات اس میزنم البته همینی هست که تو نی نی سایت دادم نی نی وبلاگ برای منم باز نشد اعظم مامان یاد سونوهای اون موقع افتادم هییییییییییییییی پس الان نزدیک یک کیلو هست خوبه خداروشکر
سلام به همگی نازی اره فردا راجع بهش صحبت می کنیم....ایمیلت به دستم رسید.....در اولین فرصت عکسهایی که خوب شده رو می فرستم.... اعظم ای جانم پس حسابی کوچولوئه...خوب همیشه تو روزهای اخر وزن می گیرن و تپلی میشن....ایشالله به سلامتی فارغ بشی راستی نی نی وبلاگ و یه سری سایتها برای منم باز نمیشه...یکی دوبار امتحان می کنم تا باز میشن...نمیدونم چرا؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز