2777
2789
عنوان

همه مامانهائی که کوچولوی متولد 85 دارن بیان با هم آشنا بشیم

| مشاهده متن کامل بحث + 752708 بازدید | 19721 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ما خودمون که آدم بزرگ هستیم و


مراقب نباشیم روانی اونقدر هست که رد شن یه دستی بکشن چه برسه بچه ها که توان دفاع از خودشون ندارن
تو بازی زندگی موقع یارکشی... چه خوبه آدم بگه :
من و خدا ....شما همه
وای بچه ها چقدر همه شبیه هم ترس داریم

منم از دیدن یک صحنه یا. .. خیلی وحشت دارم واسه همی راحتم که بچه ها بیان بمونن تا طلا بره
البته محیط زندگی و شرایط هم خیلی متفاوته
اینجایی که ما هستیم تفقریبا رنج سنی پدر و مادرها یکی هست و چون کوچیکه تقریبا روی خانواده ها شناخت داریم
یا باباشون با من و شوشو همکارن
یا ماماناشون روی توی فرهنگسرا و کلا
کلاسها ماماناشون رو دیدم و شناختم کامل شده
از بچه های
غیرکه
ساختمان خودمون طلا با سه تا دیگه رفت و اماد داره
یکیشون کوچه پشتی یکیشون خیلی اونور تره یکی هم دوتا بلوک با ما فاصله داره
دیگه خونه دورترا که پدراشون تو شرکت ما نیستن نمیذارم بره
ولی اونا میان
من نمیدانم چرا حضرت دوست لطف ویژه ای دارد به من ...شکرت ای حضرت دوست
البته خودشون هم بزرگ میشن حیاشون بیشتر میشه ..مثلا سارا همیشه تو خونه یه لباس کوتاه لخت ..تنشه اما میخواد لباس عوض کنه میرهجایی که باباش نباشه

حتی جلوی مامان من هم لباس عوض نمیکنه ..

کم کم بچه ها معنی حریم خصوصی رو میفهمن
تو بازی زندگی موقع یارکشی... چه خوبه آدم بگه :
من و خدا ....شما همه
الان طلا هم همینطوره
یادتونه میگفتم بلد نیست با شلوار بره پی پی کنه
باید در میاورد کامل
بعد میخواست بره دستشویی
باباش نباید تو مسیرش باشه جیغ و داد که بابا بره اتاق خواب تا من رد شم
یه وقتایی شوشو میگفت بیا برو من چشمام رو میبندم تا نخواد هیکلش روتکون بده ههههه
به من میگفت تا دوسال پیش میشتسمش حالا میگه بابا روش رو بکنه اونور ....
هی میگفت نگاه چقدر بزرگ شده ..جقدر این چیزا رو میفهمه پیر شدم
من نمیدانم چرا حضرت دوست لطف ویژه ای دارد به من ...شکرت ای حضرت دوست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792