عزیزم نمیدونم چی بگم متاسفم ان شاالله به زودی همگی مادر میشیم .این شعرم بخون من همیشه اینو برا خودم میخونم .
یوسف گم گشته باز آید به کنعان ،غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان ،غم مخور
ای دل غم دیده حالت به شود ،دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان ،غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوش خوان ،غم مخور
دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت
دائما ً یکسان نباشد حال دوران ،غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نئی از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان ،غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان ،ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان ،غم مخور