بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

روز 6 تا 9 حس پریودی بیشتر داشتم. 9 ب بعد حسم کمتر شده. ایشالا31ام آزمایش میدم همه چی مشخص میشه. پناه بر خدا هرچی شد

ان شالله خوش خبر باشي عزيزم و دلت شاد بشه

والا سری قبل کلی علائم داشتم و منفی شد

اینسری پا درد و کمی کمر درد دارم 

و گاهی سمت چپم تیر های کوچولویی میکشه که اصلا سمت رحم نیست 

خدا کمک کنه انشالله که همه انتقالی هامون پشت هم مثبت بشن 😘😍😍😍😍

عیب نداره دوستم

خدا زودِ زود برات جبران کنه

استرس برات سمِ چرا با ارامش کارها رو پیش نمیبری

کار کن رو خودت که هیچی باعث ناراحتی ت نشه

سخته ولی میشه.

سلام  به روی  ماهت  مرسی  که جواب  دادی  ممنونم  عزیز دلم انشالله  به سلامتی  نی نی  تو بغل  کنی  برای  منم  دعا کن  نازنینم 😘

خوش بحال همه شما که باردارید چه طبیعی چه با میکرو که البته میدونم اونایی که میکرو کردن چه سختیایی کشیدن.

پارسال میکرو کردم یه جنین تشکیل شد اما نچسبید به دلم خیلی زود تنهام گذاشت.حالا بعد یکسال دوباره میخوام برم واسه میکرو ولی این دیگه آخرین باره.هم خسته ام.هم ناامید.هم آزرده از دکترا. هم با ذخیره 0.3 دیگه تخمکی ندارم.از زندگیمم نگم دیگه براتون که شاید اگه بچه باشه یه رنگ و بو و جون تازه بگیره اگرم نباشه نمیدونم تهش چی میشه...

اومدم فقط بگم که برام دعا کنید.میدونم حال و هوای هممون مثل همه.هممون منتظریم... در حق هم دعا کنیم شاید تو این روزا فرجی بشه.

به خودم قول دادم دیگه به این تاپیک سر نزنم چون استرس میگیرم.برای همتون آرزوی موفقیت دارم.آرزوی مادر شدن.

التماس دعا

سلام عزیزم چرا بودن ولی همه که انلاین نیستن.

نگرانی نداره چرا دل نگرانی؟

ان شالله تو اين ماه عزيز دل همه شاد بشه مخصوصا شما. 

عزیزم  من رویان میرم  فکر کنم  همه  جا  روش  درمان  یکسان  باشه  حالا  اگر سوال  داری  بپرس  شاید  بدانیم 

عزیزم با این پرولاکتین کی بهت گفته رازیانه بخوری؟

بعد هم تا پرولاکتین نیومده پایین هیچ اقدامی نکن

پانکچر تخمک های خوبی از اب در نمیاد و انتقال که از اون بدتر خدایی نکرده سقط میشه

دکترت کیه؟

اینا رو بهت نگفتن؟

خدا خیلی مهربونه عزیزم توکل بر خودش میکنیم چون امید‌دیگه ای نداریم از خدا میخوام خودش کمکت کنه و دلتو غرق آرامش کنه❤️

سلام دوستان، خيلي وقته نبودم، نتونستم همه صفحات رو بخونم، ممنون از آنا جون كه همچنان با انرژي به سوالات جواب ميده، ثمين جون انشالا خيره اينبار و توهم مثل ما شب نخواب ميشي، منكه رسما ديوونه شدم با دخترم، براي همه منتظرا آرزو ميكنم بهترينها نصيبشون بشه، پارسال اين موقع من دوهفته بود كه فهميده بودم باردارم، يادش بخير چه زود گذشت

آنا جون من چند روزه وحشتناک تکرر ادرار دارم همش میگم ثمین امید نبند ولی باز وقتی دستشوییم میگیره میگم شاید سردیم شده ولی من این مدت اصلا سردی هم نخوردم شکمم زیر ناف داغه ولی مثل دوبار +شدنم سینم اصلا حساس نیست و جوش هم نزدم هی میشینم اینا رو با خودم مرور میکنم جرات بیبی چک زدن هم ندارم دیگه رسما هرروز اشکم لب مشکمه هرروز درحال عجز و لابه به خدام بخدا امیدمو از دست ندادم ولی واقعا کافی نیست اینقدر چشم انتظاری؟آناجون شوهرم از صبح میره سرکار ساعت شب میاد بگم بدهکاره نه نیست بگم محتاجه نه نیست بخدا فقط سرش با کار گرم کرده چند روز پیش افتاده تموم بدنش سیاه و کبوده پاهاش ورم کرده بازم میره سرکار حس میکنم سرشو میخواد با کار گرم کنه خونه نباشه .خسته شدم از بس امید بستم و امید بستم و باز هم امید بستم.من تا امروز هرگز ناشکری نکردم به درگاه خدا هرکی هرچی بهم پروند گفتم خدا بزرگه حتما الان مصلحتش نیست توی خونه ی ما سرو صدای بچه بیاد ولی دیگه چقدر آخه.خواهرشوهرم میگه بسه دلت برا بدنت بسوزه تو مردی اینقدر شیاف و امپول زدی ولی من باز ....

نمیدونم زیادی خلم یا زیادی امیدوار.

امیدوارم اینبار معجزشو شامل حالم کنه فقط.ببخش سرتونو درد آوردم اینقدر دلم پره که نمیدونم کی عقده های دلم قراره خالی بشه

من اینبار اصلا لک نداشتم آنا جون خدا بهم رحم کنه

 
چه شجاعتی داشتی روز 8 رفتی بتا دادی خواهر من روز 13هستم برا فردا هم میترسم برم مبارکت باشه عزیزم