بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

سلام دوستان خوبید چند وقتی نبودم و از تاپیک خبر ندارم ،به مامانهای جدید تاپیک تبریک میگم 

دیروز دکتر بودم و گفتن میتونم آمپول پروژسترون قطع کنم (هر سه روز یکی داشتم و روزی هم دو تا شیاف) ولی نگفتن چطوری!ینی یدفه بزارم کنار یا روش دیگه ای داره به نظرتون ؟؟هشت هفته هستم به نظرتون زود نیست ؟

 ممنونم از توضيحت آنا جان 

بعضي وقتا يه كاري ميخوام كنم 

ميگم من با بارداراي طبيعي چ فرقي دارم آخه 

فقط طريقه ي انتقال فرق داشته ايرادي نداره ههههه 

اما بعد ميگم نه بزار رعايت كنم با اين زحمت باردار شدم 

ممنون ك هستين 

ان شاءالله اين دو هفته رو ب سلامتي طي كني و گل پسرت رو سالم و صالح بغل كني 😘

بچه ها شماهایی که رفتین برای میکرو

از دوم پریودی امپولو شروع کردین،روز چندم سونو شدین معمولا؟میشه‌خودم زودتر برم؟!دکتر‌نوشته هشتم پریودی،اول‌گفت هفت،بعد عوضش کرد نوشت هشتم.حالا شک دارم.چیکار‌کنم؟نکنه دیر باشه و بی فایده باشه

خيلي ممنون عزيزم 

خوبه روش هاي مختلفي رو بدونيم براي انجام كارهامون 

😘😘

ان شاءالله آمين 

ممنون از دعاي قشنگت

ان شاءالله ب زودي تجربه ش كني 

عزيزم از همين الان رو خودت كار  كن و سعي كن همه چي رو با جون و دل قبول كني 

من همينكار رو كردم و از وقتي لاپرا شدم گفتم تا قبل از انتقال بايد يه ختم كنم قرآن رو يعني نذر كردم 

و تا روز قبل از انتقال قرآن ميخوندم 

بعد از انتقال هم باز شروع كردم ب يه ختم ديگه ك گفتم ميخونم اگه باردار شدم ك الحمدالله و تا پايان بارداري ختمم رو تموم كنم و اگر قسمتم نشد هم شكر خدا چون راه ديگه اي ندارم و باز ختمم رو انجام ميدم 

ك شكر خدا قسمتم شد 

رفتم بهم گفتن احتمال خارج از رحمي دلشوره گرفتم اما باور ميكني يه حالي بودم 

پيش خودم ميگفتم اگه يكي ديگه جاي من بود از غصه دق ميكرد اما الحمدالله شكر خدا من اونجور نبودم فقط از اين ميترسيدم ك خداي نكرده اگه اونجوري باشه زود تكليفم مشهص بشه و كارم ب عمل نكشه 

ك الحمدالله بازم ب خير گذشت 

ك واقعا در اين مساله ب يقين رسيدم ك آرامش خيلي خوبه 

الانم هر لحظه خدارو شكر ميكنم و از خدا ميخوام همينطور ك قسمتم كرده روزيم كنه و برام حفظش كنه و سالم و صالح بزاره تو بغلم 

خدا عاقبت همه رو بخير كنه ان شاءالله 

من از دوم شروع کردیم و روز 6سونو شدم

فدات عزيزم 

ان شاءلله آمين همينطور براي شما 😘

خب خيلي خوبه 

منم سعي ميكنم سخت نگيرم 

اما شوهرم خيلي سخت ميگيره 

سعي ميكنم آروم آروم زندگي معمولي رو داشته باشم 

ممنون ك هستين 😘😘

راست ميگي 

اما شوهر من اهل كار خونه نيست الانم ده روزه خونه نيست شهرستانه 

اما سه تا از خواهراشو نوبتي گذاشته در اختيارم 

خدا خيرشون بده اما من روم نميشه هر كاري بهشوت بگم 

براي همين ميخوام در يه حدي خودم كارام رو انجام بدم 

چون يه جورايي كار كسي ب دلم نميشينه 

حتي در مورد خواهر و مادرم هم همينطورم 😬

سلام عزيزم 

از خدا ميخوام بهترين سرنوشت رو برات رقم بزنه 

از من ميشنوي فقط آرااااامش داشته باش و توكل ب خدا كنه 

از نظر تعذيه هم هر چي دوست داري بخور والا من همه چي ميخوردم فقط سرديجات رو رعايت ميكردم تو خوردنش 

در مورد استراحت 

من با استراحت كردم خيالم راحت تر بود و استراحت كردم و فقط براي دستشويي و خوردن و نماز بلند ميشدم و هر از گاهي تو خونه ميچرخيدم 

اما در مورد استراحت هر طور اعصابت راحت تره همون كار رو كن 

خدا پشت و پناهت ❤️

 دستشون درد نکنه، چقدر خوب

اما من یه اخلاق بدی دارم اصلا دوست ندارم کسی تو خونم نظافت کنه! حتی دیگه مامانم هم میاد بهم سر بزنه با اینکه کلی اصرار میکنه اما نمیزارم دست به هیچی بزنه، شوهرم هم بعد انتقال و به خاطر بچه اش😀😁مسئولیت جارو و سرویس ها رو به عهده گرفت! منم به روی خودم نمیارم که حالا بزار یه امتحانی بکنم شاید اذیت نشم😈

سلام به همگی 

آنا جان ان شالله چیزی به تولدت گل پسرت نموده ..ان شالله به موقع میاد بغلت عزیزم ...

مامانی طاها درخواست دوستیمو بپذیر عزیزم 

نمیدونم چی بگم عزیزم.فکر کنم برای من دیر بوده شرایط شما رو نمیدونم

پس چرا دکتر واسه منو انقد دیر گفته

وای لاله جون من چقدر خنگ شدم گفت یه خط روزی دوبارمن تا آخر اپلیکاتور کشیدم و زدم حالا چی میشه نگران شدم  اپلیکاتور به اندازه 7 خط هست حالا چیکار کنم

البته یه مقداریش اومد بیرون 

امروز هم پنج شنبه هست نیستن تا شنبه به نظرت فردا پماد بزنم یا نه وای استرس گرفتم