2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7048616 بازدید | 684660 پست

متنفرم از شل شدن سینه هام ،،، تا هفته قبل همه علایم احساس پری توو رحم و احساس پری توو سینه رو داشتم و احساس میکردم رحمم داره مش میاد که جا باز کنه ، ولی الان هیچ‌چی ندارم ،،، ، کاش همه چی خب پیش میرفت و منم بچه مو توو آغوشم میگرفتم ،، کاش ، کاش

انشااله عزیزم  منم قابل باشم دعات میکنم🙏 چندمین انتقالته؟ چند تا انتقال دادی الان؟

قربونت عزیزم، ممنون

دومین، دو تا..

پروردگارا تمام امیدم تویی،درهای رحمتت را برویم بگشای و مرا از نعمت مادر بودن بهره مند گردان به حق بزرگواری و مهربانیت...آمین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دخترا

انا جون .لاله و بقیه دوستان خواهش می کنم بیاید

من امر ز رفتم‌پیش دکترم هفت امپول انوکساپارین رو قطع کن من خیلی ترسیدم .دوباره رفتم گفتم منو دعوا کرد گفت نیاز نیست .کسی بوده تو هفته هشت انوکسا رو قطع کنن .من گفتم یه بار منفی شدم .

گفت مشگل انعقادی نداری سقطم که نداشتی 

اما من دیدم دکتر عارفی به همه چه مشگل انعقادی داشته باشن چه نه می ده 

خواهش می کنم باهام صحبت کنید 

برام دعا کنید


یا امام رضا
سلام دوستان اومدم اینجا درد دل کنم دلم خیلی گرفته دیشب اینقد گریه کردم ک امروز چشام شده اندازه ی هند ...


تزیزم ، من میفهممت ،‌همه مون میفهمیمت ،، 

منم امروز حالم شبیه تو بود ،کلی گریه کردم و آخرش گفتم به کدامین گناه ،، مکه من جیزی زیادی میخاستم ، بغیر از بچه دار شدن و زندگی رو با اون سر کردن ،، منم کلی گریه کردن، ضجه زدم ،،، ولی‌آخرش هیچ چی ،،، واقعا نمیدونم چرا هرچی حکمت سخته داره سر من میاد ،،، نشده یه بار یه آرزویی داشته باشم و بهش برسم ،،

نمیدونم پس فردا که میرم دکتر ، چه حوابی میشنوم ،،، ولی خدا خدا میکنم پس فردا نرسه ،،، یا حداقل من به پس فردا نرسم ،،، چون تحمل شنیدنشو ندارم ،،، هرچند دیگه خیلی پوست کلفت شدم ولی باز نمیتونم ،،،‌  نمیدونم خدا منو چی حساب نیکنه که اینهمه حکمت و امتحان سر من میاره ،، فک کنم اشتباهی گرفته با پیغمبر و رسول و نبی ،،،

نمیدونم پس فردا که میرم دکتر ، چه حوابی میشنوم ،،، ولی خدا خدا میکنم پس فردا نرسه ،،، یا حداقل من به ...

ان شاءالله به خیر میگذره عزیزم ...

پروردگارا تمام امیدم تویی،درهای رحمتت را برویم بگشای و مرا از نعمت مادر بودن بهره مند گردان به حق بزرگواری و مهربانیت...آمین
بله ثمین جون، دعا کن که ایندفعه خدا نگه داره...


ان شا الله ان شالله که نینیهات سفت بچسبن به دلت .الهی اتاق عمل بعدی وقت زاییدنت بری 9ماه دیگه.

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
سلام دوستان ،،،  من الان داخل هفته ۱۰ هستم ، حالا بماند که یه روز در میان خونریزی دارم ،،، ول ...


آخه عزیزم چرا فکر میکنی به این راحتی سقط میشه؟خیلیا علائمی ندارن تویه بارداری انشالله که نینیت صحیح و سالم بمونه برات و سالم بیاد بغلت

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
نمیدونم پس فردا که میرم دکتر ، چه حوابی میشنوم ،،، ولی خدا خدا میکنم پس فردا نرسه ،،، یا حداقل من به ...

آروم باش خواهری.قرار نیست هیچ اتفاق بدی بیوفته قرار نیست هیچ خبر بدی بشنوی .صبور باش از من بیشتر که ضجر نکشیدی ولی ببین هنوزم سرپام .میدونی 13بار انتقال جنین فریز /5بار میکرو/5بار ای یو ای همه ی اینا رو تحمل کردم برا ی آینده ی روشن برا بغل گرفتن بچم ولی نشد که نشد .عیب نداره حتما صلاحم نبود خداروشکر تا اینجاش اومدی تا تهشم میری با دلخوشی /خداروشکر کن به خاطر دردونه ای که تویه وجودت گذاشته

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
سلام دوستان ،،،  من الان داخل هفته ۱۰ هستم ، حالا بماند که یه روز در میان خونریزی دارم ،،، ول ...

سلام عزیزم منم هفته ده هستم مث شما، سینه ام قبلا درد میکرد که الان درد نمیکنه، هیچ حسی هم ندارم، نه ویرا، نگران درد، هیچی، نگران نباش ایشالا از دو سه هفته دیگه نی نی خودی نشون میده

سلام دخترا انا جون .لاله و بقیه دوستان خواهش می کنم بیاید من امر ز رفتم‌پیش دکترم هفت امپول انوکسا ...

نگران نباش، اون دکتره بیشتر میدونه، خوشحال باش دیگه آمپول نداری، به فال نیک بگیر که از محدوده خطر گذشتی

ان شا الله ان شالله که نینیهات سفت بچسبن به دلت .الهی اتاق عمل بعدی وقت زاییدنت بری 9ماه دیگه.


ان شاءالله ثمین جون، با دعای شما،... 

ان شاءالله خودتم به زودی مامان بشی، قرار بود نی نی هامونو با لی لا جون بیاریم که با نی نی های تو زلزله بشن...

ان شاءالله که همونطور بشه..

پروردگارا تمام امیدم تویی،درهای رحمتت را برویم بگشای و مرا از نعمت مادر بودن بهره مند گردان به حق بزرگواری و مهربانیت...آمین
ان شاءالله ثمین جون، با دعای شما،...  ان شاءالله خودتم به زودی مامان بشی، قرار بود نی نی هامون ...


اره قرار بود .الهی نینی هات برات بمونن از ته دل برات دعا میکنم خواهری .لی لای مهربونمم الهی بزودی شاد بشه و نینی دار شه

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
آروم باش خواهری.قرار نیست هیچ اتفاق بدی بیوفته قرار نیست هیچ خبر بدی بشنوی .صبور باش از من بیشتر که ...


ممنون ثمین جان بخاطر دلداری دادنت ،،، کاش میتونستم ،،‌ دارم سعی میکنم ،،، ممنوندبخاطرر توجهت ،، و دلداریت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز