2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7061301 بازدید | 685537 پست

سلام مامانی امروز ومامانای آینده خواهشاً ما

نا امید نباشید من بعد ۲۰سال با یه عالمه بدو بدو انتقالات منفی خدا خواست درست شد کوتاه نیاید  دنبالش برید تا جوابتون از خود خدا بگیرید آرزوش بندازه تو دلتون حتما یه روزی جوابتون میده معجزه هست دیدم باور کنید💚💚💚

الهی شکر من یه مادرم   از آبانماه بعد ۲۱سال  💚💚💚🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💚 مادر شدنم آرزوست  🤰🤰⁦👩‍👦‍👦⁩🙏🙏میشه برای مادر شدنم یه صلوات بفرستید 🙏🙏دعام کنید 🥹

فدات گلم آنکوساپارین بهم‌داده دکتر شماهم اینجوری بودین؟

من بعد پانکچر بهم فقط شیاف داد و چندتا آنتی بیوتیک، بعد از چند ماه که برای انتقال رفتم انوکساپارین بهم داد

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من امروز سونو قلب رفتم یه کنجد کوچولو با یه قلب بایه طپش که شده تمومه زندگی من و همسرم شادی این روزا و شبا نصیب همه دلهای بی‌قراره منتظر 💚💚💚💚💚🙏🙏🙏🙏

الهی شکر من یه مادرم   از آبانماه بعد ۲۱سال  💚💚💚🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💚 مادر شدنم آرزوست  🤰🤰⁦👩‍👦‍👦⁩🙏🙏میشه برای مادر شدنم یه صلوات بفرستید 🙏🙏دعام کنید 🥹

قربونت برم انشاالله هممون باهم نتیجه بگیریم

انشااله،منم دو روزه داروهای انتقال رو شروع کردم،اخرین جنین ها و آخرین تلاشمو دارم انجام میدم،اگه منفی بشه دیگه سمت ivfنمیرم 


میشه بگید تاریخ انتقال ت کی بود چون من تو۶هفته دکتر گفته برم برای سونو قلب یکماه بعد روز انتقال🤔🤔

تاریخ انتقالم ۱۹ابان بود 

شما علائم دارید؟من فقط سینه هام سنگین شده 

تهوع ندارم و...

من امروز سونو قلب رفتم یه کنجد کوچولو با یه قلب بایه طپش که شده تمومه زندگی من و همسرم شادی این روزا ...

خداروشکر..انشاالله دل همه شاد بشه..

بخدا امشب در حال سبزی شستن بودم با صدای بلند میگفتم خدایا این حس مادری رو تو دل همه بذار..خدایا همه مادرا رو با دادن بچه خوشحال کن..

یا خدا دعام برا همه بزودی مستجاب بشه..

تاریخ انتقالم ۱۹ابان بود شما علائم دارید؟من فقط سینه هام سنگین شده تهوع ندارم و...

عزیزم من ۱۶آبان بود چند روزگرفتگی عضلات  پا دارم دکتر گفت طبیعی  سینه هام سفت وحساس سونو قلبم دقیق چهارشنبه ۶هفته بود معلوم بود هزار مرتبه شکر 💚🙏💚👍

الهی شکر من یه مادرم   از آبانماه بعد ۲۱سال  💚💚💚🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💚 مادر شدنم آرزوست  🤰🤰⁦👩‍👦‍👦⁩🙏🙏میشه برای مادر شدنم یه صلوات بفرستید 🙏🙏دعام کنید 🥹

خداروشكر عزيزم🤲🏻❤️❤️

انشالله خودتم ببینی کوچولوتو قلب کوچیکش میزنه 🙏🙏🙏

الهی شکر من یه مادرم   از آبانماه بعد ۲۱سال  💚💚💚🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💚 مادر شدنم آرزوست  🤰🤰⁦👩‍👦‍👦⁩🙏🙏میشه برای مادر شدنم یه صلوات بفرستید 🙏🙏دعام کنید 🥹

عزيزم ما مجبور هستيم براي رسيدن به خواسته مون تلاش كنيم، و دوباره بلند شيم 😔خدا بزرگه، كاشكي مركزت ...

این سومین مرکزی بود که تو این نه سال رفتم

این دفعه رفتم مام که مثلا میگفتن جزو بهترین مرکزاست

جنین شناس خوبی داره

بازم نشد

خستگیش به تنم موند

الهی بگردم فقط خداب دادمون برسه من جنین نداشتم بیخیال میشدم چون معدم داغون شده تواین راه کیست سینه ه ...

نمیدونم واقعا باید چیکار کنم

نمیتونم با نداشتنش کنار بیام

هر چی هم تلاش میکنم به هیچی میرسم

واقعا خدا به ماها سختی زیاد میده

نمیدونم گناهم چیه که نمیرسم

ای وای🥲خیلی خوب درکت میکنم عزیزم منم ۵بار این راهو بی نتیجه رفتم ای کاش این مسیر سخت جواب قطعی داشت ...

خیلی سخته خیلی

پنج دفعه به حرف هم آسون نیست

خیلی امید داشتم دفعه پنجم بشه

خیلی دل بسته بودم، میگفتم خدا این دفعه کمکم میکنه و میشه

داره میبینه به امید خودش دوباره دارم تلاش میکنم

یه بسته جنین دیگه توی مرکز قبلی دارم

کیفیت این جنینی که انتقال دادم از اون یکی بهتر بود

با خودم گفتم برم مام دوباره پانکچر شم که جنین بهتر و شرایط بهتر باشه

بازم نشد

الان واقعا سردرگم و خسته م

نمیدونم باید چیکار کنم

عزیز دلم با همه ی وجودم درک میکنم حالت روبه حق این شب و دل شکسته ی اولاد حضرت زهرا انشالله هرچی زودت ...

واقعا گرفتن جواب منفی خیلی سخته

اونم وقتی دیگه چندین بار تلاش میکنی و نمیشه

وقتی هر کاری لازمه انجام میدی و نمیشه

دیگه اینقدر کوبیدم به در که باز شه و نشد نمیدونم چه کنم

با تمام وجودم ناامیدی رو حس میکنم

سلام مامانی امروز ومامانای آینده خواهشاً مانا امید نباشید من بعد ۲۰سال با یه عالمه بدو بدو انتقالات ...

خداروشکر که نتیجه گرفتید

مبارکتون باشه

به دل خوش بغلش کنید

من که واقعا ناامیدم

این تلاش آخرم فقط ضربه روحی بود

هم پانکچر که تهش با کلی تخمک یه جنین شد

بعد کلی ناراحتی و غصه گفتم اشکالی نداره خدا یکی داده همین یکی قراره بشه نور تو خونه مون

پاشدم اومدم همون یه دونه رو انتقال دادم و واقعا امیدم به این بود خدا این دفعه کمکم میکنه میگفتم مگه میشه هر دفعه اشک بیاره تو چشام

بالاخره بعد این همه سال و تلاش و امید یه دفعه هم خوشی سهم من میشه

میشه بپرسم شما چند سالتونه و کجا جواب گرفتید؟ مشکلتون چی بود؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792