2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7045714 بازدید | 684482 پست
سلام عزیزدلم خیلی خوشحال شدم مبارکت باشه انشاالله بارداریت بسلامتی طی بشه و نی نیتو صحیح و سالم بغلش ...

مرسی عزیزم 😘😘

خداشاهده پیامتو دیدم خیلی ناراحت شدم 

امیدوارم تو بهترین حالت و شرایط ممکن خدا جاشونو سبز کنه 

خدا معجزشو مث من نشون همتون بده 

سلام دخترا منو یادتون هست  بنظرتون میتونم خوشحال باشم میترسم باورم نمیشه  باورش برام سخت ...

سلام عزیزم

انشاالله که درسته

فردا برو آزمایش و باخبرهای خوب بیا اینجا خوشحال ترمون کن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دوستان من برای بار دوم انتقال دادم و مثبت شدم با بتای بالا و سه قلو باردار شدم ولی خب تا هفته ۷ ...

خیلی بابت اتفاقی که افتاده متاسفم عزیزم

واقعا ناراحت شدم

به نظرم با یک متخصص ژنتیک حتما مشورت کنید ربطی به مشکل خونی نداره.

اصولا یکی از دلایل سقط مشکلات کروموزومی هست.

باید جنین هات بررسی  ژنتیکی بشن 

من قاصدک فوت کردم، شمع کیک تولدم رو فوت کردم، من وقتی ستاره ی دنباله دار دیدم دستام رو به هم چسبوندم، من آرزو کردم، من دعا کردم... چرا نشد؟ 💔

🥺🫂 من شرمندم نسا جون جمله ی اخرم اشاره کردم به فامیلی که داریم فشار زیادی رومه که باعث شد نسنجید ...

امان از کسانی که انقدر کار به آدم دارن 

البته از سر بدجنسی نیستا.کنجکاوی و بیکاری هست

منم ناراحت تفاوت سنی خودم و همسرم و دخترم با بچه ای که اگر خدا یه روز بده هستم.هیچ وقت فکر نمیکردم تو سنی که الان هستم دنبال بچه باشم.وقتی تصمیم به بچه دوم گرفتم اوایل دهه ۳۰بودم میگفتم دیرشد ولی یه جور دیگه رقم خورد برام.

منی که یه دونه دارم هی بهم میگن چه برسه به شما که نداری.درکت میکنم عزیزم😞

ولی من دارم جا میندازم میگم وای تازه راحت شدم از بچه داری حالا بیام خودمو بتدازم تو سختی. همینو بزرگ کنم هنرکردم. دوست ندارم بفهمن میخوام و نمیشه.

به نظرم سرت رو شلوغ کن که اذیت نشی

سلام خبری از خونریزی یا لکه بینی نیست با اینکه دو روزه بچمون بلند میکنم کلی پیاده روی کردم ولی هیچ د ...

عزیزم چند روزه داروهات رو قطع کردی؟

شاید ناراحتن که بارداری تون اینجور شده

شما هم تحت فشار داروهای هورمونی و متاسفانه بارداری ناموفق هستی درکت میکنم.متاسفانه آقایون نمیتونن درک کنن.نه اینکه نخوان به نوعی بلد نیستن چون تجربه بهم ریختگی هورمون ها رو ندارن که چی به سر آدم میاره

بسلامتی عزیزم مبارک باشه خدا حفظش کنه واست من طبیعی بود انتقال ندادم دیگه

خداروشکر خدا نی نی شمارو هم حفظ کنه انشالله

هرچه دلم خواست نه آن میشود...هرچه خدا خواست همان میشود....
بله درسته دو سونو از دوست باید داشته باشی   منم همینم از صدای قلب از ب دنیا اومدن بچه و … فقط ...

خوبه به این حد رسیدید که استغفار میکنید من که شاکیم خیلی هم شاکیم

تو زندگیم خیلی بلاها سرم اومده کلا آدمی هستم که سختی زیاد کشیدم ولی حتی وقتی چند سال ناباروری کشیدم یا حتی چندبار انتقال منفی داشتم یا اینکه بهم گفتن بیماری صعب العلاج داری درسته خیلی شکستم و ناراحت شدم ولی بازم سرپل شدم ولی اینبار واقعا کم آوردم انگار خودمم نمیخوام دیگه قوی باشم ،،، میدونی چیه آنقدر قوی بودن سر مسائل مختلف که اینبار انگار بقیه براشون یه مسئله پیش پا افتادست انگار ازم انتظار دارن مثل همیشه منطقی برخورد کنم و قوی باشم ولی نمیتونم ،،، آنقدر چند روزه از دست مادرشوهرم ناراحتم که نگو ،همسرم به مادرش گفت بخاطر اینکه شاید لازم باشه من بیمارستان برم دخترم پیشش بمونه باورتون میشه جلوی روم خوشحال شد ،خوشحال شد که سقط میکنم باورم نمیشه یه زن اینقدر بی رحم باشه بعد بی دلیل همون لحظه از خاطرات بارداری های راحتش و زایمان‌های قشنگش برام تعریف کرد اینکه بچه های تپلشو پرستار بعد زایمان میزاشت رو سینش چه دلیلی داره برای زنی که در حال از دست دادن بچشه کسی بیاد خاطرات زایمان موفقشو تعریف کنه بعد به پسرش گفت سقط اصلا درد نداره راحته!!! آخه پریودی هم درد داره چه برسه به سقط همش زن بی شخصیت میخنده و شاده این قضیه ناباروری ما رو نمیدونه وگرنه تا الان واویلا بود باعث شد دعوای شديد با همسرم داشته باشم در حد حرف جدایی و تهدید همسرم پیش رفتیم از دعوامون ناراحت نیستم از اینکه خدا یه کاری میکنه آدم محتاج هر کس و ناکس بشه ناراحتم  ،کلا از زندگی سیرم فقط دلم برای دخترم میسوزه

عزیزم چند روزه داروهات رو قطع کردی؟ شاید ناراحتن که بارداری تون اینجور شده شما هم تحت فشار داروهای ...

اخرین شیاف و آمپول شنبه گذشته استفاده کردم  ، ، سر مادرش دعوامون شد حرفای بدی بخاطر مادرش بهم زد گفت حتما لیاقت نداشتم که خدا نخواست مادر بشم ،،، داغونم بخدا دیگه نمیکشم اصلا دلم نمیخواد کسیو درک کنم که مثلا اونم مرده و ناراحته پس هر غلطی بکنه فقط میخوام اینبار یکی منو درک کنه ،تنگتر یه مسئله پیش پا افتادست من له شدم و نابود شدم ت  این قضیه، حتی وقتی تو اون همه سال دست پا میزدم تو مراکز ناباروری که بچه دار یشم بازم هیچ حس منفی نسبت به اطرافیانم گه بچه داشتن نداشتم ولی الان با اینکه یه بچه دارم ولی بچه میبینم وجودم مچاله میشه از درون میترکم چرا اینجوری شدم؟ دیونه شدم رفت 

بنظرتون کی علائم سقط میاد هنوز فرصت هست؟؟

ممنون سحر جان  بنظرت برم مطبشون یا مراکزی که فعالیت دارن؟ مسیر هاشون مترو خور هست ؟ من سمت م ...

بنظرم مطب بری بهتره اول که بری برات کلی ازمایش ایمنی و انعقادی کامل مینویسه که خیلی خوبه بررسی بشی 

مطبش خیابان شمشیری هست 

خداییش دکتر فروتن هرکاری از دستش بیاد برای مریض انجام میده که مثبت بشه 

دکتر فروتن کارهای انتقال بیمارستان بهمن انجام میده

خوبه به این حد رسیدید که استغفار میکنید من که شاکیم خیلی هم شاکیم تو زندگیم خیلی بلاها سرم اومده کل ...

خیلی ناراحت شدم، واقعا بعضی آدما یکذره همدلی ندارن. نمیدونم چرا از ناراحتی دیگران لذت میبرن.

خدای ما هم بزرگه عزیزم غصه نخور

ببین همسر من همیشه خوبه، معمولیه… ولی وقتی سقط داشتم هربار بدترین دعواها و قهرها بینمون بود

انگار نمیفهمید اصلا که حال من بده و بیشتر توجه لازم دارم

اتفاقا یکبارش دقیقا  درمورد مامانش  بدجور دعوا کردیم. نمیفهمم چشونه…

بعدا میگفت من ناراحت میشدم تو اونقدر گریه میکردی…چون حس میکردم تقصیر منه

ولی نه این نیست. مردها انگار یه عروس کوکی میخوان فقط حالش خوب باشه. بگه بخنده نکنه بهشون بد بگذره…

این روزها میگذره عزیزم، خدا باز هم معجزه میکنه برات❤️❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻

خدایا شکرت 🙏🏻❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز