فدات عزیزم.....
امیدوارم اونجام بشه یه خونه دیگه پر از قصه های انتظار با پایانهای شیرین....
اتفاقا خودمم چون مجدد شروع کردم پستامو میخونم انگاری اون روزارو مجدد تکرار میکنم....
یکی از دوستامون بود قشنگ یادمه طفلی خبلی اذیت شده بود....
تازه بعد ۶ بار انتقال تست کاریوتایپ داده بود فهمیده بود که مشکل کرومزومی دارن....
بعدها در جریان بودم تو خط پی جی دی و.... بود....
دیگه ازش خبر نداشتم اما جزء اسمایی بود که همیشه تو ذهنم بود....
اون روز یهویی زدم رو اسمش دیدم یه پسر داره انقدر ذوق زده شدم خدا شاهده قلبم داشت میومد تو دهنم....
یه پستی بود نوشته بودم دوست دارم یه روزی همه مون با بچه هامون تو بهشت مادران جمع بشیم....
انشالله اون روز برسه....