بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

سلام سیلویا جون  منم یه سالی تایپک نبودم من ‌که فعلا هیچی دوبار با انصاری پور انتقال دادم نتیجه نگرفتم خدا حفظ کنه پسر گلتو اسمشو چی گذاشتی البته اگه دوست داشتی بگو 😅

سلام عزیزم خوبی؟

عزیزم میخوام بگم منم مثل تو یاد یه چیزایی می افتم که چن سال پیش اتفاق افتاده.یاد یه حرفی میفتم که مثلا داغ میکنم.یجور کینه انگاری 

کدورت توی دلم میشه.مثلا مادرشوهرم فلان گفت .

فک کنم از هورمونها باشه.

تازه معجزه جان من بچه ای رو‌ که میگم زیاد گریه اینا میکرد کلا بیقرار بود  پدرش یه کسی هست که کلا بچه رو طبق دستورات رساله درست کرده بود 😁 یعنی چه روزی ،چه ساعتی رابطه باشه که بچه تشکیل بشه قبلش چی بخورن بعدش چی بخورن ولی به نظر من چون بچه اول بود ،تک فرزند هم بود ،آخه بچه های الان خیلی باهوشن قشنگ میفهمن پدر مادر روشون حساسن و‌تمرکزشون فقط رو اوناست سو استفاده میکنن خودشون رو لوس میکنن ،بعد که بچه دوم به دنیا اومداینم دیگه بزرگ شده بود الان خانم شده برا خودش ، توام بچه دوم انشالله سالم وسلامت زایمان کنی وقتی به دنیا بیاد دیگه پسر اولی در عرض یک روز بزرگ میشه 😁

آره دقیقا پسر منم همینجوریه وسطش باد گلو میگیرم دوباره شروع میکنی یه وقتا میبینی دوساعته نشستم دارم شیر میدم پس طبیعیه به نظرت؟شیرم مشکلی نداره؟

خيلي ممنونم سحر بازم مثل هميشه عارومم كردي 

خداخير دنيا و اخرت بهت بده ان شالله🤲❤️

كسي كه زياد نميبينتش كه بخاااد بدونه چه پسريه بيشتر خانواده خودمن

مامانم هميشه اميد ميده اين بچه هايي كه اذيت ميكنن هميشه اقاتررميشن بزرگتر ميشن بعد٥/٦ سال

خواهرم اصلا اعصابشووو نداره ميگه بد تربيتش كردي يدونه بزني حساب كار دستش مياد🤣

بابام هميشه ميگه بيچاره اين بچه چقد اذيتش ميكني كه اين همش غر ميزنه😑🥺

واقعااا غراش بي دليله حالا ي ويديو ديدم زده بودن بي تفاوت باشين تا تموم كنن من بي تفاوتم باشم انقد ميگه كه قشنگ بگم چرا اخه

مثلا صبااا براي دستشويي يا كلا دستشويي بخداا انقد التماس ميكنم با زبون تشويق بر چسب اخرم انقد غر ميزنه وبا گريه ميره يكي ندونه فكر ميكنه چكارش كردم خوب چند روز بي تفاوت بودم گفتم بزار خودش بگه ببين ازصب نميگفت تا٣ خوب اينجوري كليه هاش اسيب ميبينه مجبور ميشم غراشو تحمل كنم و ببرم با گريه بيارمش

غذا هم كه خيلي بد غذاست  خيلي اذيت ميشم ولي فقط ميگم بخوره اشكال نداره اون يكي خواهرم كه ميبينه ميگه يمدت بعش نده خودش گشنش ميشه ميگه بده،ولي٤ روز رفتيم مشهد غذااا نداشت غذاي هتلم نميخورد حتي يبارم نگفت من گشنمه حتي يبااااار ولي عوضش بهونه هاش صدبراربر شده بود تو حرم ميگفت نماز نخونيد بشينيد😑بلند ميشدم خودشو هلاك ميكرد با گريه با گوشيم سرگرم ميشد تا ميديد پا ميشم باز گريه و٠٠٠٠

ولي واقعاااا تربيتش مشاوره لازم داره بايد حتمااا برم چون بعد بچه دومي دو حالت داره يااايهووو خوب ميشه😁كه ان شالله همينطوره

حالت دومش كه ديگه من تركيدم رسما😐

خدا رو‌شکر الان دوتا گل پسر داری ،هر کی ام دلتو شکسته واگذار کن به خدا جوابشون رو‌میده ، فراموش کن اون روزا رو‌ فکر کن یه تجربه بزرگ کسب کردی توی زندگیت که کلی چیز ازش یاد گرفتی فقط به آینده نگا کن انشالله از این به بعد همه چیز توی زندگیت عالی پیش بره ، اگه سختیا توی زندگیمون نباشه همین آدما رو‌ هیچ‌وقت نمیتونیم‌ بشناسیم 

اره.احتمالا لازم بشه خود دکترمیگه که بازبرم پیشش یانه.حالابازخودمم میپرسم ازش.خیلی ممنون عزیزم

قبل از پانکچرم ماساژ زیر شکم تاثیری داره ؟؟

پسر منم زود به زود و طولانی شیر میخوره همش نگرانم نکنه شیرم سیرش نمیکنه که انقدر ولع داره گاهی قشنگ ۲ساعت نشستم دارم شیر میدم دیگه یه وقتا از سر ناچاری کمکی شیر خشک میدم برا اینکه خودم استراحت کنم تمام استخونای لگن وپایین تنم درد گرفته از بس نشستم...

دلدرداشم عزیزم از ۲۰ روزگی دقیق شروع شد برا پسرم علائمشم اینکه ساکته یه دفعه میبینی میزنه زیر گریه شدید میپیچه به خودش پاهاشو همش جمع میکنه تو شکمشو بعد سیخ میکنه زور میزنه وکبود میشه از گریه وزور زدن که بردم دکتر گفت خیلی شدیدترم میشه حالا 

رژیمم که والا سردیجاتو خیلی خیلی کم میخورم فقط مجبوری بعدِ هروعده چایی نبات وعرق نعنا وعرق هل میخورم روزی یه لیوان زیره ورازیانه ونبات دم میکنم میخورم میوه هیچی نمیخورم چون یا سردی هستن یا باددار فقط چندبار انبه خوردم کلا غذام خیلی محدود شده برنج خیلی کم اونم زیره میریزم روش هروعده یا دارم بلدرچین میخورم یا گوشت گوسفندی رو جورای مختلف درست میکنم میخورم مغزیجات وتنقلات هیچی نمیخورم کلا برا خوردن هرچیزی ترس دارم دارم رعایت میکنم ببینم چطور میشه 

اصلا میگفتن مگه مهمه؟ به من بارها بدترین حرفارو زدن که پسرمون اینقدر خرج کرده و‌ اخرشم هیچی هی دعا و نذر و نیاز کردیم که خدا بهت بچه بده دامنت سبز بشه هی هربار مامانمو دیدن به تیکه بهش بدترین حرفارو زدن اما من فقط سپردمشون به خدا در صورتی که منم همسرم واریکوسل عمل کرد و مشکل داشت طفلی. بذار اییییییینقدر هرچی دلشون میخواد بگن تا عقده هاشون خالی شه بخدا سر اینجور چیزا اصلا خودتو اذیت نکن من خواهرشوهرم بچه هاشو با اولین اقدام باردار شد وقتی ما هنوز بچه نداشتیم بچشو جلومون بغل میکرد میگفت اینو خدا بعداز چندین سال دوا درمان بهم داده ها اینقدر دارو استفاده کردم تا بهم‌ داد بعدشم که هارهارهار. نمیدونست ما دکتر میریما ولی خب طرف خنگ نیست که بالاخره میدونه ما بچه میخوایم.خدا یجوری با دادن این دوتا فرشته بهم، زد تو کرک و پر خیلیا که خود خداهم حال کرد😂😂خواهر بچسب به زندگیت حرفای خاله زنکی رو ول کن هرکسم حرف زد محترمانه جوابشو بده. والله از کجا معلوم خودش طبیعی حامله شده موقع نزدیکی فکر شوهرش جای دیگه نبوده باشه؟ اگر قراره به این موضوع شک کنه باید به اینم شک کنه دیگه😒😒😒

عزیزدلم مبارکت باشه مطمئنم که این سری مامان یه نی نی ناز وسالمی ببین کی گفتم بهت دعای خیر همه ما پشت سرته امروز حتما حتما به نیتِ مثبت شدن انتقالت دورکعت نماز حاجت هدیه به خانم فاطمه الزهرا میخونم عزیزم 

منتظرِ خبرای خوبتم انشاءالله تا ۱۰ روز دیگه❤❤❤

سلام عزيزم خووبي ؟ گل پسرمون چطوره؟؟

عاره من بعد زايمان ادم سابق نشدم😅🤣

قبلش يه ادم ساده كه هيچ چيزو بمنظور نميگرفت حتي خودشووو عاروم ميكرد ولي بعد زايمان اصلا اينطوري نيستم تازه همش ميگم چقد خر بودم😆چرا اونموقع هيچي نگفتم گرچه الانشم هيچي نميگم چون اصلا بلد نيستم تو كمال ارامش حرفموو بزنم خيلي زود بهم ميريزم

ببين انقد تواين چندسال الكي بخرفا خنديدم خودمو زدم به گيجي، پسرم ده/١١ ماهش بووود بچه اونموقع تو اين سن چه دركي داره يدونه زد تو صورتم پدرشوهرم واي اينو از كجا ياد گرفته

روز قبلشم از ميز ميگرفت واي ميستاد اب دهنش ميريخت روميز بعد دست ميكشيد😅🥴بازم ازم پرسيد واي اينوووو ديگه از كي ياد گرفته كلا منظورشون بچه هاي خواهرمن😅قبلش چند مورد شده بود من با كمال احترام گفتم اين كه همش خونس بچه اي نميبينه يه فلاني(دختر خواهرشرمو گفتم) و با بچه هاي خواهرم

يهووو قاطي كرد گفت يعني فلاني پسرتو ميزنه؟؟( من تازه فهميدم منظورش اينكه بچه هاي خواهرم پسرمووو ميزنن حالا اون بد بختاا خيلي با پسرم راه ميان)

من گفتم نه اوناهم اخه نميزنن

بعد گذشت عيد فطر زنگ زدم تبريك بگم،گفت ان شاللا انقد پسرت كمتر اذيتت كنه اعصاب داشته باشي هرچي بارت كرديم هيچي نگي😑😑😑تازه اونجا به خر بودن خودم بيشتر پي بردم 

آره عزیزم حتماااا برو، من جای تو بودم تا الان هزار بار رفته بودم مشاوره 😅😅

بچه خواهر شوهر منم اینجوری بود یعنی تمام چیزایی که گفتی رو اونم داشت علاوه بر اینکه دست بزن هم داشت از نوع خطرناکش یعنی مثلا یهو چاقو برداره بزنه یا چنگال بزنه به چشم آدم و از این کارا !!! ولی از ۳ سالگی رفت مشاوره که چجوری باهاش برخورد کنه منم همش ازش می‌پرسیدم که اطلاعات خودم بره بالا 😁 کم کم بهتر شد، الان ۶ سالشه هم خیلی آروم شده هم خیلی هوای داداش کوچیکش رو داره. اصلا پشت گوش ننداز در اولین فرصت برو مشاوره حتما خیلی کمکت می‌کنه.

چشم عزیزم اگر قابل باشم 

 خدا دلتو شاد کنه 

و همچنین مابقی دوستانی که آرزوی مادر شدن دارن

منم محتاج دعای شما عزیزان هستم

عزیزدلمی ممنون جواب دادی

سارا جان از چه ساعتی شروع میشه درداش؟

منم بردم دکتر یه سری دارو داد حالا میدم تا ببینم چطور میشه 

ببین من از این ننوها سفارش دادم بیارن برام شنیدم خیلی خوبه تونستی بگیر خیلی سخته تو پتو خوابوندن از کت وکول میفتین