سلام دوست جونام شبتون بخیر باشه
امروز غروب جوابم حاضر شد برای یک لحظه باتمام وجود رسیدم آخر خط صفحه.......جوابم خیلی داغون بود باید به سرعت بستری میشدم همسرم نبود به مدت یک ساعت انگار یک سال عمرم رفت به زور با بغض با آزمایشگاه حرف زدم خودمو یه لحظه باختم ولی باز م گفتم خیره نمیدونید چه حالی بودم
خواست خدابود یهو زنگ زدم آزمایشگاه بامدیرت صحبت کردم گفتم آقا از جواب من مطمئن هستین با این جواب برم که بستری میشم هیچ موندم چه جور زنده بمونم.خلاصه اوناهم دوباره نیم ساعت بعد خودشون زنگ زد ن باکلی عذر خواهی برای اولین بار جواب اشتباه شده بود وای بچه ها نمیدونیم که من چه حالی بودم
صفحه دوم ورق خورد جوابم نسبت به دیروز خیلی بهترشده بود لطف خدا عنایت ائمه ودعای دوستای عزیزم.امیدوارم خدا تا آخرش همراهمون باشه ومعجزه هاشو بهمون نشون بده
خیلی دوستون دارم. هر کدومتون یه دونه اید