سلام خوووبين
من الان كلي گريه كردم پسرم گيج خاب بود طبق معمول مقاومت شديد داره براي خاب بااينكه از دوسالگي ديگه ظهرا نميخابه ولي بازم اذيت داره بعد ديدم خيلي ناراحته ودل همسرم سوخت گفت اونجوري نخابه براش بادگوشي يكارتون گذاشت ببينه منم داشتم عاروم نازش ميكردم چون الكي داشت گريه ميكرد اروم بوداااا يهووو پاشو برد بالااا محكم كوبوند تو دل من😢مني كه اصلا تو اين سه سال انقد اذيتم كردم يبارم دست روش بلند نكردم باهمه چيش راه اومدم بخداا هركي دوساعت كنارشه ميگه چجوري تحملش ميكني انقد كه غر ميزنه و همش بهونه داره يجوري محكم زدم رو پاش دستم سوخت😔😔😔اشكام بند نمياد هم از كتكي كه اونو زدم هم اگه چيزي شده باشه چي خيلي محكم زد
بخدا تواين سه سال كه نوزاد بود كوليك و رفلاكس والرژي شديد داشت من تا٦ ماه اصلا دو ساعت بيشتر پشت هم نخابيدم بعد اونم اسهال خوني ميشد سر الرژيش مني كه عملا كوفت ميخوردم بخدا شده بودم٤٦ كيلو فقط استخونام مونده بود نه تغذيه داشتم نه استراحت ولي بازم ميگفتم خدايااا شكرت چون خيلي براي داشتنش سختي كشيده بودم همتون ديگه در جريانش هستيد بعدش غذا كممي شرو شد اين هيچي نخورد تا يك سال و ٨/٩ ماهگي فقط شير ميخورد ابم نميخورد حتي بعد اون يكم سيب زميني اب پز و اب با قطره چكون ميتونستم بهش بدم ولي بازم ناشكري نكردم هيچ وقت ناراحتيمو سرش خالي نكردم درحالي كه داشتم از درون دق ميكردم سر تك تك كاراش،
هيججا كه نميتونستم برم سوار ماشين ميشدم جيغ ميزد از اول مسير تا اخر مسير بعدش يكم تو ماشين بهتر شد كه كرونااا اومد از ترس اينكه چيزيش بشه من تا سه ماه اصلا پامو ازخونه بيرون نذاشتم و هيچكسم نديدم بعد اونم ماهي يبار فقط خونه مادر ميرفتم مادرشوهرم كلا سه ماه يبارهمين تفريح بيرون خريد هيچيااا
بعد كيست سينش شروع شد بعد پوسيدگي دندوناش و بيضشم كه هي از نوزادي چكاب ميشد اخرش عمل شد الانم بدغذاترينه تو خوردن
اينارو گفتم بدونين خيلي اذيت شدم خيلي ولي تا حالا نزده بودمش همه جوره باهاش راه اومدم ولي امشب نميدونم چي شد
چيكاركنم😭😭😭
توروخدا تو بارداري عاروم بااااشين من هنو بعد سه سال بچم اخلاق نداره خيلي اذيت ميكنه يعني ازصب كه پا ميشيم من براي دستشويي بردن بايد غر بشنوم ناز بكشم تا بخام شورتشووو پاكنم ازهمون صب ميگه من هيچي نميخورم تازه خوردم😞همه هم ميگن خودت پرروش كردي چيكارش ميكردم😔