سلام بچه ها
من بخام تعریف کنم که یه کتاب میشه ولی همرو فاکتور میگیرم و از وقتی رفتم رویان شروع میکنم
ازمایش های اولیه و پاپ اسمیر وکاریوتایپ نوشتن برام که مشخص شد غلظت خون دارم و باید انوکسا و اسپرین مصرف کنم
بعدم دیگه پانکچر و تشکیل ۴ تا جنین
البته من فقط تخمک های یه طرفم رسیده بود تخمک های اون سمتم به سایز دلخواه نرسیده بود که دکتر گفت دو روز دیگع بیا که پانکچر مجدد کنی منم واقعیتش سختم بود ۵ تومن دیگه بدم یعنی یه پانکچر برام ۱۰ تومن تموم میشد گفتم نمیخام دیگه هر چی بالغ هست بکشید توکل بخدا که شد ۷ تا تخمک و ۴تاجنین
تقویتی هم فقط فرتیل اید خوردم قبل انتقال ذخیرمم ۲/۵
بعد پانکچرم که اومدم خونه درد شدید تا چندروز که گفتن بیا سونو
رفتم سونو داپلر که مشخص شد سوزن خورده تخمدنم خونریزی کرده یه هماتوم ۶ سانتی تشکیل شده که دارو دادن من ماهی یه بار میرفتم سونو داپلر
هر ماه تقریبا یک سانت کوچیک شد تا خداروشکر برطرف شد
اهان اینم بکم سال قبلش اصف جاه لاپرام کرد و کیست رو برداشت و لوله هامو گفت هیدرو بوده بست
اون وسطا منو دکتر ایمنی و دکتر غدد هم فرستادن تورویان
که بهم براانتقال پردنیزولون دادن و دکتر غدد گفت نمیدونم چیت لب مرزه اگه باردار شدی حتما همون ماه اول بیا
خلاصه که دوتا واریو زدم با فاصله یک ماه
دوهفته بعد واریو دوم رفتم سونو دیگع استرادیول رو شروع کردن و پردونیزولن
گفتن دوهفتع دیگه بیا
دوباره رفتم سونو گفت اندومتر ۹ هست
وامپول پروژسترونم شروع کرد
دوباره دوروز دیگش رفتم گفتم بهم چسب جنین بدید که اولش گفتن چیه و فلان و بهمان بعدم دیدم انگار دکتره با یکی تو اتاق عمل صحبت کرد و گفت برو بالا اتاق عمل
دیگه منم خوش و خرم گفتم میخان بزنن تو بازوم که دیدم گفتن بخواب😐تزریق کردن داخل رحمم و کلی هم درد داشت
که گریه کردم گفتم خدایا دیگه چقدر درد ورنج بسه دیگه خسته شدم😭
گفتن نیم ساعت بخواب و پاشو
دیگه اومدم خونه دیدم افتادم لک بینی شدید
گفتم بیا اینم شانس من
دیگه به حرف دوستم رفتم امپول هیدروکورتیزون زدم که ضوالتهابه و قرص ازیترومایسینم خریدم سر خود خوردم
دیگه درد رحمم و شکمم افتاد
دیگه خلاصه پنجشنبه هم رفتم انتقال اخرین نفر بودم که انتقال داشت
بچه هامن هیچ چیز خاصی شب و صبح انتقال نخوردم چون کله پاچه دوست نداشتم
فقط قبل انتقال و چندروز بعدش روزی یه لیوان شیرسویا ودمنوش به
نه ماکارونی خوردم نه ماهیچه خوردم نه چیزی
ناهار که کلا رویان بودم نخوردم شامم قیمه خوردم
از فرداشم سوپ و هر چی که داشتیم میخوردم
زردچوبه و فلفلم میزدم ولی کم
از روز چهارم خودم پاشدم کار میکردم ولی کار سنگین نه مثلا ظرف شستم غذا گذاشتم
حمومم دوبار رفتم تا روز ۹ که رفتم دستشویی دیدم زیرم کامل خونی شد دیگه وحشت کردم پریدم بیرون
فقط خوابیدم تا ۱۲ شب تکون نخوردم
شیافم سرخود زدم
که تا همین الانشم هنوز ترشحات قهوه ای دارم
اهان اینم بگم یه ده روزی رفتم پیاده روی قبل انتقال ولی دیگه سه روز اخر بخاطر لکه بینی ودرد تزریق چسب جنین نرفتم
کارایی که به نظرم کمک کرد اینا بود
اول و اخر همه خواست خداوائمه
ولی اینکاراهم کمک کرد
۱لاپرا با دکتراصف جاه و بستن لوله های هیدرو
۲ترریق دوتاواریوپپتیل قبل انتقال
۳هیستروسونو
۴پردونیزولون(دکترنصف تجویزکردمن سرخودیکی خوردم)
۵امپول هیدروکورتیزون(سرخود)
۶قرص هیدروکسی(سرخود)
۷امپول چسب جنین
۸هچینگ
مشکل نازاییم کیست اندومتریوز و لوله های هیدرو هست
راستی تقویتی قبل انتقال فقط ۳۰ تادونه فرتیل سی ام خوردم روزی یکی با قرص ویتامین d3و ویتامینe
قبلاهم مرکز نازایی بیمارستان امام خمینی میدفتم که اونجا هم لاپرا کردم و سه بار انتقال منفی هم داشتم
خیلی پخش و پلا شد امیدوارم به درد کسی بخوره