حرفتون رو درک میکنم و منطقی هم هست . اما سه سال برا ما خیلی زیاده . میدونی میترسم ذخیرم بیاد پایین خیلی ک اونوقت کترمون سخت تر بشه. تا الان مشکلمون فقط اسپرم همسرم بوده اگه ذخیره منم بیاد پایین دیگه کارمون خیلی سخت تر میشه.یعنی بنظر شما یک سالگیش برم تو سیکل هم زوده؟با خودم میگم حداقل جنین فریز کنم که برا بعدا مشکلی نداشته باشم . حداقل خیالم راحت باشه که جنین دارم . برا انتقالش میتونم صبر کنم
ممنون از توضیحاتت عزیزم . منم کارمندم اگه مرخصی زایمان نه ماهه باشه تا اسفند مرخصی دارم بعدش باید برم‌سر کار اگه نتونم باز مرخصی بگیرم. پس فکر کنم منم بهتره بذارم همون بعد از زایمان اگه دیدم خیلی لازمه و شیر ندارم بخرم
پس احتمالش هست بره بالا مگه لاله جون بتاش ۵۰ نبود؟
اگه رشد بتاش جوری باشه با شیب زیاد بره بالا مثلا هر ۲۵ ساعت دو برابر بشه روز 14 میتونه ۲۰ بشه و روز ۱۶ به ۸۰ برسه حتی فکر کنم شیب رشد بتای لاله جون بیشتر بود و بعد دو سه روز از ۶ برابر شده بود اگه اشتباه نکنم....
خلاصه به نظرم من جاش بودم تکرار میکردم.....
پس احتمالش هست بره بالا مگه لاله جون بتاش ۵۰ نبود؟
اگه رشد بتاش جوری باشه با شیب زیاد بره بالا مثلا هر ۲۴ ساعت دو برابر بشه روز 14 میتونه ۲۰ بشه و روز ۱۶ به ۸۰ برسه حتی فکر کنم شیب رشد بتای لاله جون بیشتر بود و بعد دو سه روز از ۶ برابر شده بود اگه اشتباه نکنم....
خلاصه به نظرم من جات بودم تکرار میکردم.....
یه چیزیم بهتون بگم بی خیالی خودش معجزه میکنه.....
شما آنقدر درگیر اولی خواهی بود شاید مثل من یهویی دیدین دومی خودش بی دعوت اومد.....
من یه جورایی به نظرم میاد دومی ثمره آرامش و بی استرسی بوده.....
چون یعنی حتی یه درصدم بهش فکر نمی‌کردیم من حتی فولیک اسید ساده هم نخورده بودم.....
یعنی کلا تو باغ نبودم.....
این تو باغ نبودن خودش مهمترین عامل بوده تو بارداری دومم....
منم خیلی به این اتفاق امیدوارم گرچه تعداد اسپرم خبلی کمه ولی باز امید دارم. باور کن بعد از انتقال منفی اولم به همین خاطر که میخواستم بیخیال باشم دیگه نیومدم تاپیک ولی نشد که نشد . دکتر شوهرم تو رویان هم گفته با این تعداد اصلا به طبیعی فکر نکنین مگر اینکه معجزه بشه که اونم خیلی کم اتفاق میفته. ولی خب من به اون احتمال خیلی کم هم امیدوارم
تا ببینیم خدا برامون چی میخواد تا یکسال آینده. فعلا باید فکرم رو بذارم رو‌سالم بدنیا اوردن این فسقلی بعدم خدا کریمه . همش با خودم میگم کی میشه من ۳۶ هفته رو رد کنم دیگه خیالم راحت باشه جهت کامل بودنش و اینکه اگه بدنیا بیاد دیگه زایمان زود رس حساب نمیشه حالا که با این سختی بدستش اوردم دلم نمیخواد اذیت بشه.
فقط میخواستم بدونم میشه یکسالگیش اقدام کنم برا میکرو یا نه. امیدوارم تو اون یک سال خدا هم مارو غالفلگیر کنه
چقدر تخصصی گفتید اطلاعات بیشتری درمورد این فاکتورها دارید؟؟ چی هستن؟؟ آخه چون دکتر رضایت نداشت برام آزمایش بنویسه ومیگفت این آزمایشات بعد سه بار منفی شدن و سن بالای ۳۵ مینویسیم و من اصرار کردم وقتی هم جوابشو بردم خیلی سربالا جواب داد بدون هیچ توضیحی فقط گفت درصورت بارداری احتمال کم سقط داری حالا نگی خواهرم یا مادرم چندتا زاییدن و هیچی نشده، دقیقا با این لحن بهم گفت
مرکز که بعد انتقال دارو انعقادی ننوشت وقتی گفتم دکتر آنکولوژی اینطوری گفته پرستار گفت اگه مطمئنی باشه برات مینویسم چون پروندتو فرستادیم بایگانی ، برام انوکسا ۴۰۰۰ و آسپرین ۸۰ نوشتن بعدشم که مثبت شدم بخاطر عید و کرونا مرکز تا چند ماه تعطیل بود منم دیگه نرفتم مرکز،، یعنی بعد زایمان که خونریزی کردم اصلا نمیتونستن تو بیمارستان بند بیارن همزمان پلاکت اومد خیلی پایین و آنزیم های کبدی بالا و بعد چند روز که منتقل شدم بیمارستان شریعتی گفتن مسمومیت شدید بارداری داری و تا دم کما و مرگ رفتی،،، بنظرتون تو بارداری بعدی هم میتونه اتفاق بیفته؟ اونجا ازشون پرسیدم بهم خندیدن گفتن واقعا با این شرایطی که داری به دومی فکر میکنی، همش تو شک هستم که شاید این دوتا دارو باعث این قضیه شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز