بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

گلم شما کجایی که فقط بلاست برات انتقال دادن؟ ذخیرت چند بود که فقط یه جنین موند؟

باز خدا حفظ کنه خواهر شوهرت رو ،خانواده شوهر من با اینکه میدونن مشکل از پسر خودشونه ،ولی هر جا میشینن یه جوری حرف میزنن که من مشکل دارم ،چند وقت پیش هم گفته بودن که من بچه سقط کردم و دنبال درمانم ،هیچ وقت نمیتونم دلم رو باهاشون صاف کنم ،فقط سپردمشون به خدا ،خودش جوابشون رو بده ،متاسفانه ما هم داخل یه ساختمونیم ،اگر جای دیگه هم بودم دردم کمتر بود

وایی ماله من از ۶ هفته شزوع شد 😷😷😷خیلی بد بود سر اولی اصلا ویار نداشتم ولی سر این یکی تا ۱۴ خفته داشتم هر چی می خوردم بالا میاوردم بعدم می گفتم بوی چدن گاز میاد بو چربی میده حالا من از اینام که باید بعد هر پخت و پز گاز تمیز تمیز باشه 😒

آره دقیقا ،البته من پانکچر دومم شهر خودمون بود ،کسی نفهمید حتی خانواده خودم اینقدر راحت بودم ،ولی الان چون میرم تهران ،مرتب زیر زره بین هستم

عزیزم پس جوابش چی شد گلم

منظر خبر خوبت هستیم

گلم مگه هفته ۶ قلبش تو سونو مشخص نمیشه

عزیزم ما هم به خاطر این هزینه زیادش عقب انداختیم از دو سال پیش که انتقال منفی شد تا همین تابستون که مکملا رو شروع کردیم دوباره. تازه مکملا فقط یه سر قضیس. داروها رو هم هی باید آزاد پول میدادم بعد هی باید میرفتم دنبال تایید بیمه و میدویدم دنبال پولم و فشار میذاشتم رو داروخونه که پولمو برگردونه. هی ده بار باید میگفتم من فردا عمل دارم. این پول مال پول عملمه. خدا ازشون نگذره بدبختی دیگه اینه که بیمارستانا خیلیاشون دیگه با بیمه همکاری نمیکنن. چون بیمه ها بدهیاشون خیلی زیاده و بیمارستان کلی ضرر کرده. ببین از وقتی پامو گذاشتم تو بیمارستانی که همیشه تعرفش خوب بوده نسبت به بقیه مراکز و نیمه دولتی و زیر نظر مستقیم استادای دانشگاهه, با این وجود همه چیزو به نرخ صد درصد آزاد گرفتن. یعنی حتی برگ آریترومایسینم آزاد حساب می کردن. یه آزمایش مسخره سی بی سی قبل عمل33 تومن پول گرفتن. دکتر بیهوشی چارتا سوال الکی پرسید 48 تومن پول ازم گرفتن. تازه پول عملم فعلا پنج و هفتصد گرفتن گفتن دوباره بهش اضافه میشه!!!!!! بیمه های آشغال پول مردمو میخورن. مردمو اینجوری سرکیسه میکنن. دکتر و بیمارستانم زیر بار نمیرن. مردم بدبختم له بشن

خدا حفظش کنه برات. خواهرشوهرای من با اینکه میدونن مشکل از شوهرمه دمار از روزگار من در آوردن والله. یکی از غصه هامن. خواهرشوهر بزرگم که زنگ زد هرچی از تو دهنش در اومد بهم گفت. گفت به زور میبریمت آی وی اف. مگه داروت چیا هست برو بابا. نمیترسن از چوب خدا. سر مظلوم بلا میارن. بخدا خیلی دلمو شکوندن. تازه خواهر شوهر کوچیکم هم طرفش در اومده. جالبه دو تاشونم رابظشونو باهامون کم کردن. میگه نازایی ننگه. حالا فک کن داداشش مشکل داره. اگه من داشتم چه به روزگار من میاورد😔 شوهرم بهشون گفت شما هر دوتون مادرشوهر میشین. پسر دارن دوتاشون. فقط نشستم ببینم عروسشون چیکار میکنه. من که کلا قیدشونو زدم. محال باشه یه زنگ بزنن بگن زنداداش حالت چطوره. دوا درمونت به کجا رسید. منم سپردمشون به خدا

من که دورشونو خط کشیدم. سپردمشون به خدا. تو هم بسپرشون به خدا. خدا دیر گیر هست ولی سخت گیره

به نظرم وقتی حرف زیادی کسی میزنه باید جوابش بدیم. هرچیم صبوری و سکوت کنیم سوءاستفاده میشه و تو دلمون میمونه. خیلیم باهاشون قاطی نشیم که یه فاصله مناسبی حفظ کنیم باهاشون 

اینا آدم نیستن. دیگه رنگشونم نباید ببینی. خاک بر سرشون  ولی باید یه دعوای مفصل می کردی باهاشون سر جاشون می نشوندی

واقعا ننگ به همچین شخصیتهایی ماهنده جان.عیب نداره بجای اونا ما حالتو می‌پرسیم.ببخشیدا شعور ندارن دیگه چیکار میشه کرد.ایشالا خدا هیچوقت کارتونو گیر اونا نندازه،خودش حواسش بهتون باشه دستتونو بگیره.

کار بسیار خوبی کردی ،ولی من نزدیکشونم ،نمیتونم ازشون فاصله بگیرم ،تنها کاری که تونستم بکنم اینه که رفت و آمدم رو خیلی کمتر کردم ،مطمئنم خدا یه روزی بهشون سخت میگیره ،جوری که قشنگ بفهمن نتیجه آه کشیدن های من هست

دعوا افتادم. ولی دیدم فقط تو این شرایط اعصاب و روان خودم داغون تر میشه. ولشون کردم. سپردمشون به خدا. جالبه شوهرم تک پسر هم هست. حیوونی الان تنها شده. اون از من مظلوم تره. باز من خانوادم مثل پروانه دورم هستن شکر خدا. 

 مجبورم ثمین باورکن جا نداره دیگه تا ورم ها بخوابه ...شکمم اومده تا بالای نافم اما سوزش و درد داره حدالقل میشه روی رون پا یخ گذاشت رو شکم که میزارم وروجک میچرخه از سرما ....تازه چند ثانیه میزارم