بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

بله بعد که انتقال تموم میشه پرستارا مریضای هر دکترو جداگانه داروهاشونو میدادن و برگه هر دکتری فرق می‌کرد برای مریضای دکتر عارفی گفت هرکسی که تا الان آسپرین میخورده از این به بعد دیگه نباید بخوره. دستور هر پزشکی فرق می‌کرد مال عارفی اینجوری بود از هیچکسم نپرسید به چه دلیل اصلا آسپرین میخوردین به طور کلی به همه گفت دیگه نخورن ولی به همشون آمپول انوکسا بود که فک میکنم همونم  برای انعقاده

بازم همون درد سینه خوبه 

برای منم دعا کن عزیزم 

عزیزم درکت میکنم منم مثل شما بودم و فشارم همیشه پایین، رعایت کن تا مثل من اون آواخر فشار خون نیاد سراغت

انشالله 

من همیشه ب شوهرم میگم یعنی میشه ک بشه ماهم اون روزو ببینیم   

من احساس پیری میکنم بخدا دیگه از بس دکتر رفتم 

انشاالله

برای تهوع اینا ک زوده بعد ممکنه شما جزو کسایی باشی ک اصلا حالت تهوع نمیگیرن ، سینم کمی حساسه ک از اول بخاطر امپولا بود ب بارداری ربطی نداره، من ۴روز پیش از ترسم رفتم سونو گف خیلی زوده یه ساک کوچیک میبینم ولی هیچ نظری نمیتونم بدم گفتم خونریزی داشتم فقط گف ممکنه بارداری باشه ک ب سرانجام نرسه (واسه شنبه سونو داپلر باید انجام بدم)... فقط همین و خیلی ناراحتم کرد ... درسته ممکنه واقعیت باشه ولی کاش یکم امیدوارکننده حرف بزنن با مریض!

اره عزیزم راست میگم.توروخدا گریه نکن رو نینیت اثرمیزاره ها مطمئن باش بری سونو قلب قشنگش میتپه من دقیقا مثل تو بودم یادمه شب قبل سونو اینقد گریه کردم ولی فرداش خداروشکر همه چی خوب بود .از من میشنوی به خودت استرس الکی وارد نکن من اینقد پشیمونم چرا اینقد بچمو اذیت میکردم من هماتومم داشتم همه ی استرسم برا اون بود ولی هماتوم خودش جذب شد بدون هیچ لک و خونریزیی .الان که سرکلاژ شدم میگم چقد خودمو بیخود زجر میدادم 

میدونم عزیزم درکت میکنممم ولی انرژی مثبت بده همش بگوووو میرم سونو قلبش میزنه ، تجسم کن ، به چیزای خوب فک کن

عزیزم فکرای منفی نکن قرار نیست اینجوری بشه ایشالله بحق فاطمه زهرا میری و بزودی صدای قلبشو میشنوی کاملا درکت میکنم گلم منم طبیعی باردار شدم ولی صدای قلبشو نشنیدم و... میفهممت ولی مطمئن باش اینبار مثل قبل نی خدا دلتو بحق علی شاد کنه

منم 32 سالمه حس شما رو دارم 

هی پیش خودم میگم وای کی خدا میخواد بهم بچه بده بزرگ بشه عروسیشو ببینم  

هنوز نیست اینقدر نگرانم وای به بعدش

عزیزم جوونی نه بابا خیلی مونده پیرشم باید بچه بیارم بزرگ کنم عروسیشونو ببینم بعد پیر میشم قربون دوستای گل همدردم ان شالله هیچکسی رو نامید نکنه اگه خیری هست نصیب منم کنه گاهی دلگیر میشم دست خودم نیست دله دیگه ولی

کسی تازه منو ببینه فکر میکنه تازه عروسم 😁🤭😁🤭ولی نمیدونن چه عجله داشتم ،بازم خدا بزرگه انشالله بسلامتی نینیت بیاد بغلت عزیزم🤗🤗🤗🤗🤗

بین کلا همیشه حدود دو ساعت حداقل باید فاصله باشه 

ولی بعضی داردها مثل لووتیروکسین و آهن، حداقل 8 ساعت فاصله میخواد

برای همین میگم بستگی به نوع دارو داره، اسم دارو مهم هست

بعضی داروها 4 ساعت باید فاصله باشه

بعضی داروها جوری تداخل دارن که اصلا نباید طی یک دوره با هم مصرف بشن و دکتر باید از جایگزین های اونها اسفاده کنه

بعضی داروها مثل قرص های جلوگیری اگر به هدف جلوگیری از بارداری استفاده بشه و مثلا اون وسط سیکل یهو پنی سیلین نیاز بشه، باید در کنارش از روش دیگه جلوگیری مثل کاندوم استفاده بشه

میبینی یه قاعده کلی وجود نداره

انشاءلله این سری میری و قلب خوشگلشو میبینی 

خدا خودش کمکمون کنه 

چی بگم 

تنهام تو خونه به همسرمم نمیتونم بگم آخه خیلی خوشحاله 

الین جان راستش حالا که فکر میکنم به این نتیجه میرسم مشکلم استرس و بی کیفیت بودن تخمک یا همچین چیزی بوده. من دوبار عکس رنگی گرفتم گفتن لوله هات بسته است البته تو عکس دوم یکی از لوله هام رو زده بود مختصر باز است. چهار بار پانکچر کردم یه بارش کلا 1 دونه جنین و انتقال فرش و منفی. سه بار دیگه هم با اینکه ذخیره ام 1/8 بود و فولیکول ده دوازده تا داشتم اما بدون تخمک. یعنی پوچ بودن. داروهامم خارجی بودن هر بار. سری آخر مام رفتم داروهام رو خریدم حتی گشتم استرادیول خارجی پیدا کردم. منتظر پری بودم که برم سیکل پانکچر که خدا خواست و طبیعی باردار شدم. انقد غیر قابل باور بود همسرم نمیذاشت حتی برم آزمایش بدم. بی بی چک گذاشتم دیدم مثبته اما با اصرار و خواهش دیگه دو هفته بعدش رفتم تیتر بتا دادم. رفتم دکتر قلب بچه هم تشکیل شده بود. هنوزم ویدئوش رو میبینم یه حالی میشم که دکتر نصر با چه ذوقی دکتر اتاق دیگه و چند تا از دستیاراش رو صدا کرد و قلب بچه رو نشونشون داد. اون روز آخرین مریضشون بودم. میگفت خستگی کل روز از بدنم در رفت

من همیشه قبل پری هم سینه درد داشتم، واقعا علائم مهم نیست و بدن با بدن فرق داره، فقط توکل کن و خودت رو سرگرم کن و شاد باش و بگو میدونم چسبیدی به مامان، محکم بگیر و ولم نکن، باش حرف بزن