2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7046112 بازدید | 684498 پست
راستش باورم نمیشه. خیلی امیدوار بودم. هرروز یه سر به تاپیک میزدم و دنبال جواب آزمایشت بودم   ...

ممنون دوست خوبم.خودم هم خیلی امیدوار بودم.ولی چه میشه کرد دیگه...متاسفانه با تمام تلاشی که کردم نتیجه دست من نیست...

لی لا جون شما چیکار کردی؟تو چه مرحله ایی هستی.من دیگه بعد از آزمایش دل و دماغ هیچی ندارم و حوصله گشتن توی تاپیک رو هم ندارم ولی به یاد دوستای خوبی مثل شماهستم.باورت میشه که فقط یه غذایی درست میکنم و خونه رو همینجوری ول کردم.

شما پیشش انتقالانجام دادی؟ فریز انتقال میده؟ ازمایش ازتون چیا خواست؟ 

بله 

اگر ازمایشاتت نزدیک باشه احتمالا قبول کنه، ولی انقد فرایند پانکچر و انتقال طولانیه و وقت گیره،از الان به این فکر نباش که تو همون جلسه ی اول اومدی کارت راه بیفته 😊

اقلا کمه کم و در بهترین حالت ۳ الی ۴ماه کارت طول میکشه،تازه گفتم در بهترین حالت

مک که الان یک ساله مریضشم

خواهش 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ببین اسم آزمایش amh هست ،اگر عکس نمیاد عددی که رو به روش نوشته رو بنویس

توقبضم هست که ازمایشو حساب کردم انجام بدن اماتوجواب پیدانکزدم اون کلمه رو عکس نیومد😭😭😭همه رونوشتم ببین هست

خدایابه امیدخودت🌺
بله  اگر ازمایشاتت نزدیک باشه احتمالا قبول کنه، ولی انقد فرایند پانکچر و انتقال طولانیه و وقت ...

منم عجله ای ندارم دیر باشه اما خوب باشه فقط چون شمالم رفت و امد سختمه امیدوارم فشرده تر بگه چیکارا باید بکنم 

ذخیرت چند بود چند تا جنین شد؟ شوهرتون سالمه؟ 

من انقدر خستم که حوصله بحث ندارم هرچی شما میفرمایید درسته 🌺
عزیزم جنین نداری دیگه؟ چه علایمی داشتی ؟ 

۲تا دیگه دارم.عزیزم من توی سه باری که انتقال دادم هرکدومشون یه جور بود و اصلاشبیه هم نبودن.این آخری از بعد از هیستروسکوپی و خراش که استرادیول و فرتیل سی ام رو شروع کردم مرتب درد زیر دل و طرفین رو داشتم که دکترم گفت برای داروهاست.

منم عجله ای ندارم دیر باشه اما خوب باشه فقط چون شمالم رفت و امد سختمه امیدوارم فشرده تر بگه چیکارا ب ...

شمال که راهی نیست

همچین میگی شمال انگار میگی از یه قاره دیگه،

حالا بری اونجا انقد مریض عراقی و کشورهای همسایه میبینی،حتی مریضایی که از امریکا و اروپا میان بخاطر هزینه درمان کمتد تو ایران

انقد بنده های خدا از راه دور بندرعباس و بوشهر و مشهد با قطار تلق تلق میان که راه شمال چیزی نیست پیش این مسیرا

کلا هم روند درمان ivfیه پروسه کاملا شانسی و اتفاقیه، گاهی دیدم طرف تو یه مرکز دولتی تو شهرستان بار اول نتیجه گرفته و یکی مثل من چندین بار پیش نصر فعلا به نتیجه نرسیدم

ان شالله خدا به همگی تو این راه کمک کنه

خواهش 
خانوما شما که ازشهرستان میایید دکتر داروهاتونو چیکار می کنید من دکتر نصر بهم گفته حتما از داروخانه خ ...

ژل یخی داروخونه میداد به تعداد زیاد و توی نایلونش میزاشتم که تامقصد خنک بمونه.اگر هم با اتوبوس بری شمال ،میتونی توی یخجال اتوبوس بزاری.ولی با این شرایط که نمیشه با اتوبوس رفت.

توقبضم هست که ازمایشو حساب کردم انجام بدن اماتوجواب پیدانکزدم اون کلمه رو عکس نیومد😭😭😭همه رونوشتم ...

آره هست همون anti_mulleran هست که یه مقدار پایینه ،ولی اصلا ناراحت نباش همه چی بستگی به جوابدهی تخمدان داره ،که انشالله بدن شما به داروها خوب جواب میده ،زینبی رو تگ کردم ،بزار اون بیاد همه آیتم ها را برات توضیح میده

دست هایم به آرزوهایم نرسید! آنها بسیار دورند...اما درخت سبز صبرم میگوید... امیدی هست... دعایی هست...خدایی هست...
آره هست همون anti_mulleran هست که یه مقدار پایینه ،ولی اصلا ناراحت نباش همه چی بستگی به جوابدهی تخمد ...

ممنون عزیزم لطف کردی 

اهان همون که زده ۰.۷

باید چندباشهنرمالش؟

خدایابه امیدخودت🌺
شمال که راهی نیست همچین میگی شمال انگار میگی از یه قاره دیگه، حالا بری اونجا انقد مریض عراقی و کشو ...

اره انشالله شما هم نتیجه بگیری زود 

تعریف دکتر رو زیاد شنیدیم امیدوارم مثل تعریفاش باشه 

من انقدر خستم که حوصله بحث ندارم هرچی شما میفرمایید درسته 🌺
خب چیه 😂😂 وسواس فکری ام خودت داری     دختر اخه ما بچه ندیده ایم،تا جنین میاد پیشمون ج ...

حق داری حساس باشی.من تهران خونه خاله م بودم.بعد انتقال ترجیح میدادم بخوابم و بلند نشم.خاله م ناهارمو آماده کرد رو میز و گفت که برم سر میز.من با استرس رفتم.فکر میکردم کاش خونه خودم بودم و از جام پا نمیشدم.

خدایا شکرت  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792