این حرفا چیه عزیزم؟!
اولا که مگه تنها کارکرد ازدواج بچه دار شدنه؟
بعدم مگه ند سالتونه چندبار انتقال دادی و نشده که اینقدر نا امید هستین؟
دوست من پانکچر اول 12 تا جنین داد که نتیجش شد سه تا انتقالمنفی.
دفعه دوم پانکچر کرد کلا شد 5 تا جنین که از بس ضعیف بودن کردنشون یک بسته!
یادمه داروهای انتقالو که شروع کرد تو تقویمش نوشته بود خیلی اذیت شدم و این دفعه اخره هرچه باداباد
عکسشم فرستاد واسه من! منم بهش گفتم انشالله با همین انتقال مادر میشی ولی مطمینم اگه نشه بازم ادامه میدی چون حیفه که دختر باشعور ومهربونی مثل تو مادر نشه.
خداروشکر الان 4 ماهشه.
توکلت بخدا باشه یعنی چی که بع پدر مادرامون بگیم؟! ن بنده خداها چه کمکی میتونن بکنن؟
شاید همسرت این روزها در شرایطی روحی خوبی نیست و اصلا نباید حرفای اون پزشک بی مسوولیتو بهش میگفتی.
سعی کن جو خونه رو آروم کنی مدتی حرف بچه رو نزن انشالله شوهرتم سر عقل میاد.
شوهر من که با بی خیالی تمام میگه این بسته اخرم انتقال بده اگه نشد باز میری پانکچر دنیا که به اخر نرسیده! خدا از این شوهرای بیخیال نصیبتون کنه بفهمید مرد خونسردم یجور درده