به خدا منم از وقتی درگیر این مشکل شدیم دیگه هیچ وقت هیچ کس رو قضاوت نمیکنم، چرا میاد، چرا نمیاد، چرا تحویل گرفت چرا نگرفت
همش میگم خدایا اگر قبلا نادون بودم منو ببخش
دیگه خیلی کمتر از دست کسی ناراحت میشم، ناراحت شدن و نشدن بقیه هم واسم مهم نیست
واقعا لزومی نمی بینم همه رو از دست خودم راضی نگه دارم
به مادر شوهرم گفتم به فامیلاشون نگه باردارم، دمش گرم نگفته، بعدا هم بفهمن ناراحت بشن یا نشن مهم نیست
مثلا زودتر بفهمن حامله ام میخوان چه گلی به سرم بزنن، میخوان سیسمونی بخرن، بیمارستان خوب معرفی کنن؟! متخصص زنان هستن چی کاره ان
والا جز حسادت هیچ حسی ندارن، فقط نمیدونم چرا اول زندگی مجبور شده بودم کلی باهاشون رابطه داشته باشم،نمیدونم چرا همسرم این قدر بهشون بها میداد، که خدا رو شکر الان دیگه با اعصاب راحت زندگی میکنم