سلام اخر🍂🍁🍂🍁🍂
پست قبل قرار بود پست اخرم باشه .فقط و فقط به این دلیل که دلم نمی خواست شماها رو حتی لحظه ای ناراحت کنم.
اما وقتی فکر کردم دیدم دلم برای اینجا خیلی تنگ میشه و بهتره بدون خداحافظی نرم.
فرشته های من اسمونی شدن و منو برای همیشه با یه دنیا حسرت و دلتنگی تنها گذاشتن. پنج روز پیش فرشته دومم هم قلب قشنگش دیگه طاقت نیاورد. شایدم خدا نخواست که بیشتر از این زجر بکشه. دو روز اخر تو بخش زایمان بودم . دکترا گفته بودن دیگه تمومه و بدنیا هم بیاد نمی مونه و اگه بک درصد هم بمونه صد در صد مشکلات جدی خواهد داشت. بهم گفتن تصمیم بگیر . می تونی دیگه تمومش کنی و زجر نکشی. الان دیگه مهم نیست که اینجا بگم که من از بعد ازمایش cvs از ایران خارج شده بودم و همه این اتفاقات تو غربت و تنهایی برام افتاد. دور از خونه دور از خانواده. فقط خدا رو داشتم و همسرم. تو اروپا هم ختم بارداری به دلایل پزشکی خیلی راحتتره و راحت باهاش برخورد می کنن. اما من چطور می تونستم . قلب کوچیکش هنوز می زد. هنوز تو وجودم تکون می خورد و دلمو خون می کرد.به خدا التماس می کردم نذاره بچم زجر بکشه. اگه قراره بدنیا بیاد و زجر بکشه من حاضرم به جای اون زجر بکشم. راضی شدم به رضای خدا. تو فاصله چهار ساعت سه بار سونو کردن و من با گریه ایت الکرسی می خوندم و صلاحشو از خدا می خواستم. بار سوم دیگه ضربان قلبی نبود. بیشتر از بیست ساعت طول کشید تا با زور امپول فشار و مسکن پاره های تنمو از وجودم بیرون کشیدن. قلبم تیکه تیکه شد. حتی دیگه نا نداشتم برای جیگر گوشه هام زجه بزنم. هر روز که می گذره دلم تنگ تر و تنگ تر میشه. برای تکوناشون. حرف زدن باهاشون. شعر خوندن براشون....
نمی دونم شاید وقتی با این همه نذر و نیاز و توسل با همه دعاهایی که بقیه در حقم کردن فرشته هام نموندن حتما لیاقت مادریشونو نداشتم.
نمی دونم چطور می تونم روزای بعدی رو دووم بیارم. حتی امیدی هم برای اینده ندارم. بهم گفتن حداقل باید یکسال صبر کنی برای بارداری بعدی وگرنه این اتفاق دوباره تکرار میشه. و چند دکتر مختلف مدام اینو با تاکید بهم گفتن.
حالم اصلا خوب نبود و نیست ولی گفتم بی معرفتیه اگه بدون خداحافظی برم. من دیگه اینجا جام نیست. خونه مجازی که بیشتر از یه سال با یه عالمه دوستای خوب و مهربون سپری کردم. راهنمایی ام کردن. خبر بارداریم خوشحالشون کرد و تو مشکلات دلداریم دادن. یه عالمه برام دعا کردن
از ته دلم و با این دل شکسته و روح زخمی ام از خدا می خوام همتون عاقبت بخیر شید. تک تک اسم نمی برم چون ممکنه جا بندازم. مغزم کار نمی کنه. الهی اونایی که باردارن بچه هاشونو سالم و به موقع بغل بگیرن و اونایی که منتظرن خدا زودتر دلشونو شاد کنه و یه بارداری عالی نصیبتون شه.
اگه با این پست ناراحتتون کردم واقعا معذرت می خوام ولی دلم خیلی پره. شماها همیشه به درد دل هام گوش کردین و این اخریش بود.🍁🍂🍁