بچه ها سلام
اينو يادم رفت بهتون بگم شايد اين كارم هم تاثير داشت نمى دونم اما ترجيح مى دم بدونين
من اين انتقال آخرم از ٤ روز قبل انتقال هر شب كيسه آب گرم رو دلم و تخمدونام مى زاشتم و با كيسه آب گرم تا صبح مى خوابيدم و شنبه كه انتقال ساعت ٣ بعدازظهر داشتم صبحش هم همين كارو كردم كه شكم و تخمدونام گرم باشن
خواستم اينم بدونين شايد براى شماها هم اين كار تاثير مثبت داشته باشه
عزیزم انشالله ماهم ازین ازمایش سربلند درمیاییم باید قوی باشیم 🌹
منم امروز روز ۷ هستم ولی از ۴ چهار پریود داروهارو شروع کردم !!
فعلا منم باید منوپور بزنم اویترل و orgalutran
برای بعدا گذاشته !
الانم ازمایش خون گرفتن میگن یک روز درمیون همین کار رو میکنن خدا بخیر کنه !
عزیزم درکت میکنم حرف بزن تا دلت خالی بشه ما اینحا هستیم تا مشکلاتمون رو بیان کنیم 🌹حق بهت میدم ناراحت باشی دکترای اینجا هم همینطوره بخاطر اینکه زیاد توجه نمیکنن میخواستن لوله ام رو بردارن و حتی عمل شدم چی بگم گلم ادم خرج میکنه به کنار ولی حال روحی ادمو داغون میکنن مهربونم زیاد فکرنکن بیشتر استرس پیدا میکنی چاره ای نداریم بالایی خودش عنایتی کنه از شر دکترا خلاص بشیم 🤲
ميدونم چي ميگي متاسفانه اين دكترايي كه اسمي دركردن اصلا براي مريضاشون ارزش قائل نيستن اينكه باز خوبه من سالها پيش ميرفتم پيش پاكروش واي اونكه اصلا رو اعصاب بود اولا وقت نميداد شوهرم بايد همون روز صبح زود ميرفتم اسم مينوشت به در ميچسبوندن بعد ٨ صبح منشي ميومد ميگفت چه ساعتي بيا دوباره ما اون ساعت ميرفتيم كم كم ٤-٥ ساعت الاف مينشستيم تا نوبتمون بشه چندتا هم منشي داشت يكيش كه بيرون بود دقيقا سگ آقاي پتيبل بود پاچه ميگرفت فقط حالا بعدش ميرفتيم تو چهارتا اتاق داشت يكساعتم مينشستيم اونجا دكتر از اين اتاق ميرفت تو اون يكي تند تند ويزيت ميكرد ميومد نوبت من ميشد به خدا اينقدر سريع ميومد و ميرفت نصف حرفام يادم ميرفت عصبي ميشدم استرس ميگرفتم به خدا يه وضعي بود فقط هم به پول فكر ميكرد منشيش ميگفت بايد روزي يه تعداد مريضو ويزيت كنه اكه يه نفر كمتر ما اسم نوشته باشيم پدرمونو درمياره منم بعد چندسال خسته شدم ازش ديگه نرفتم
بچه ها برای حساب کردن اینکه روز چندم انتقالم همون روز انتقال رو هم حساب میکنید یا از فرداش رو حساب میکنید؟
اخه صورتی نشده.فقط همون لحظه یه خط انداخت که زیر نور خیلی واضحه ...
نمیدونم ...الان پاهام خیلی درد پریود دارن ...اشکم در اومده ...سینه هام هم خیلی درد میکنن.و سنگین شدن..روز دوم هم لکه نه ولی رگه های قهوه ای داشتم ..دیگه نداشتم ...
باررچهارممه ...نمیدونم ...همش مثبت فکر میکنم ...انشاالله خدا بهم نگاه کنه ..چون این بار هر راهی بود رفتم کلی ازمایش .عمل و....هر راهی بود....
تو رو خدا واسم دعا کنید ...شاید دعای یکیتون گرفت ...خدا یه نگاهی هم به من کرد ...
خدایا تنها امیدم فقط تویی ...
ايشالا خيره استرس نداشته باش بهش فكر نكن خدايي كه خالق همه ماست اگه بخواد به تو هم بچه ميده خيالت راحت دستتو بذار رو شكمت و هفت بار اين ذكرو بخون بسم الله الحمن الرحيم لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم اياك نعبد و اياك نستعين
اره خودم میدونم چون وقتی منفی باشه حتی هاله هم نمیاره...بالاخره بعد هشت سال استاد بی بی هستیم ...خخخ
هانا جون تو رو خدا واسم دعا کن با اون قلب پاکت ...
حالت پریودی دارم.کشاله رانم تیر میکشه ...
توکل بخدا ..فقط اون میتونه کار ما رو درست کنه .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز