آره عزیزم فکر کنم یه قسمتیش ارثیه ولی من با علایم خیالم جمعتر😁😅😅شما هم داروهاتون زیاد ..آره الهی به حق خانم معصومه همه ی منتظرها خیلی زود دامنشون سبز بشه و دوستانی که انتقال دادن هم همشون مثبت شن و همه ی باردارها بسلامتی بچه هاشون رو بغل بگیرن ما هم بینشون ..وای یعنی میگم زودتر وقت سونو برسه برم ببینم چه خبر که باورم بشه ..یعنی باید نشونم بدن تا خیالم راحت شه و باور کنم ..واقعا کوثر خدا خدا میکردیم مثبت شیم الان هم برای ساک حاملگی دعا میکنیم ای خدا خودت همه ی مراحل رو بخوبی و بدون هیچ مشکلی برامون سپری کن🤲🤲🤲🤲
ایندفه برا تخمک کشی ک رفتم ۱۸ تا تخمک داشتم با سایز ۱۵ ب بالا زمان تخمک کشی ک رسید انقد درد داشتم که داشتم منفجر میشدم دکتر ساعت دو رسید انقد از درد یه جیغ شده بودم ک اولین نفر منو بردن برا تخمک کشی
از ۱۸ تا ۱۰ تاش جنین شد
میخام بگم اگر جنیناتون کم بود یا بی کیفیت بود از امپول نیست برید بررسی کنید چ کمبودهایی بدنتون داره
امپول فقط وطیفش تشکیل تخمک و رشده اینکه کیفیت در چه حد باشه بستگی به بدن شما داره
سلام خوبین روز چهارمم همچنان بی علامت
دوستان من خیلی نیاز ب تجربتون دارم ولی در کنارش حس میکنم خیلیا توی پانکچر ب مشکل خوردن و فک میکنم تو این مورد چون یکبار با شکست مواجه شدم میتونم بهتون طبق تجربه خودم یه کمکی کرده باشم
من تنبلی تخمدان و پلی کیستیک بودم
رفتم پیش دکترم ویزیت شدم و دکترم منو وارد سیکل ای وی اف کرد و شروع کردم به زدن امپول های گونال
ناگفته نماند ک به سختی این داروها گیر میومد و من حاضر ب خریدن امپولهای ایرانی و با هر سختی بود حتی با هزینه بیشتر امپولها رو پیدا کردم و زدم سرتونو درد نیارم سونو شدم و بعد از زدن تعداد زیادی امپول بهم گفتن خوب شما حدود ۲۱تخمک داری با سایز های ۱۵ به بالا و این شرایط عالیه بریم برای تخمک کشی و باورتون نمیشه خانمایی بودن با ۵تا تخمک انقد درد داشتن ک نگو ولی من با ۲۱ تخمک هیچ دردی نداشتم و عادی بودم
رفتیم اتاق عمل و خیلی خوشال از اینکه چقدر تعداد تخمکا زیاده و بقیه فقط ۵تا ۱۰ تا یا خیلی زیاد ۱۲داشت اما من ۲۱تخمک ب هرکی میگفتم باور نمیکرد
خلاصه از اتاق عمل اومدیم بیرون و پرستارا اومدن برا فشار گیری و شرایط بیمارا ببینن بعد از چند ساعت ک همه ب هوش اومدیم دکتر دونه دونه اومد بالا سرومون و باهامون صحبت کردن حالمونو پرسید و تعداد جنینا رو بهمون گفت چشمتون روز بد نبینه طرف ۵تا تخمک داشت ۵تا جنین
یکی ۱۰ تا تخمک ۶تا جنین
یکی ۳تا تخمک ۲تا جنین
به من ک رسید دکتر گفت دختر تخمکات پوچ بود همشون و فقط یک تخمک به سختی جنین شد چهره من اون لحظه😐
چند روز بعدش نوبت دکترمک گرفتم رفتم پیشش گفتم من مجدد میخام تخمک کشی شم اون یه جنین رو نمیخام گفت بیا انتقال میدم برات خیلیا بودن با یه جنین باردار شدن گفتم نمیخام باید مجدد منو تخمک کشی کنید گفت پس ۳ماه دیگه بیا گفتم باشه رفتم ۱ماه قبل از شروع مجدد امپولا ال دی خوردم با تحقیقی که کردم خیلیا اینکارو کرده بودن بعد همون ماه کاری که کردم رفتم با این ک وضعیت مالی خوبی نداشتیم از گرونترین تقویتی ها خریدم اووبوست فرتیل اید کیوتن نوروبین ویتامین دی یک ماه تمام خوردم و دوباره همون امپولا رو شروع کردم
ایندفه برا تخمک کشی ک رفتم ۱۸ تا تخمک داشتم با سایز ۱۵ ب بالا زمان تخمک کشی ک رسید انقد درد داشتم که داشتم منفجر میشدم دکتر ساعت دو رسید انقد از درد یه جیغ شده بودم ک اولین نفر منو بردن برا تخمک کشی
از ۱۸ تا ۱۰ تاش جنین شد
میخام بگم اگر جنیناتون کم بود یا بی کیفیت بود از امپول نیست برید بررسی کنید چ کمبودهایی بدنتون داره
امپول فقط وطیفش تشکیل تخمک و رشده اینکه کیفیت در چه حد باشه بستگی به بدن شما داره
امیدوارم زود زود علائم بگیری کوچولوها اذیتت کنن بیای بگی واای چیکار کنم 🤲😂
الهی آمین عزیزم پناه بر خودش
اره والا من الان از امروز انقدر استرس گرفتم انگار اولین بار میخواهم برم ازمایش خدا خودش به دلمون آرامش بده شوهر من که میگه فردا اگه خوب بود به همه میگم 🤦میگم بریم سونو بعد میگه ن نمیتونم خودمو کنترل کنم حالا که خدا بهمون داده انشالله برامون نگه میداره الانم همه مشکوک شدن هی سوال میپرسن 😑
اگر تونستم کمکی بهت کرده باشم منو از دعای خودت دریغ نکن خواهرم یا علی🤚
من امروز رفتم سونو،خداروشکر همه چی خوب بود و قلبش میزد البته من نشنیدم،ولی دکتر گفت میزنم😊😊😊
بچها چرا یه سری ها انقدر بی شعورن ☹️☹️واقعان موندم خیلی امروز از این بعضی ادمها دلم گرفت
یه دوستم که میرم پیشش امپول میزنم بهم گفته بود تو بارداری اینا امپولها میزنی من توضیحی براش ندادم فقط گفتم فعلا دکتر داده باید بزنم ،بعد یه روز زنگ زد گفت اره خواب دیدم بارداری و از این حرفها و راستشو بگو منم گفتم ببینم خدا چی میخواد هیچی معلوم نیست دوست ندارم کسی بدونه فعلن
امروز بهم گفت اره من راستش خواب ندیدم جاریت به پسرم که نونوایی بود گفت اره از مادرت تشکر کن جاریمو آمپول میزنه جاریم بارداره 😐😐😐😐😐بعد من پسرم میاد خونه میگه اره مامان این خانمه بارداره فامیلش بهم گفت و بعد که برام زنگ میزنه
چجوری یه جاری انقدر میتونه بی شعور باشه اخه ب تو چ از من همه بزرگتره تو خانواده شوهرم این فقط این طوریه همیشه خدا در حال حرف زدن پشت دیگرانه اینم بگم هیچکس درباره دکتر و اینا چیزی نمیدونه چون من اصولن ادمی هستم با کسی درباره این چیزا حرف نمیزنم این پیش خودش فکر کرده به یه بچه کوچیک اینا رو گفته که در بیاره ماجرا چیه در صورتی که همش خونه ما هست پیش خودم هیچ سوالی نپرسیده 🙁
ببخشید که اینجا گفتم خیلی حرص خوردم غیر شما خواهرا نمیدونستم با کی حرف بزنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز