عزیز دلم الهی همین روزا خبر خوش بهمون بدی بخدا از ته دلم برات دعا میکنم، میگم مامانمینا هم دعات کنن، حتما به آبجیم میگم برات آیت الکرسی بخونه، من هروقت حالم بده میگم آبجیم آیت الکرسی بخونه فوری برام اثر میکنه حتی امروزم تا رفتم و برگشتم آبجیم برام آیت الکرسی خوند
ان شاءالله که شما همین زودیا خبر بارداریت رو بهم بدی و منو دوباره خوشحال کنی
سلام دوستان
امروز جواب آزمایش اول آی وی اف ام اومد منفی بود. دنیا رو سرم خراب شد متاسفانه هر دو خانواده خودم و همسرمم در جریانند
لطف خدا بود وگرنه هرکی جای من بود روانی میشد آخه میدونی من روز انتقالم خیلی بد بود از ساعت ۱۲ تا ۱۳:۳۰ فقط منتظر دکتر بودم که خدا رو شکر تختم کنار پنجره بود و من تو این مدت فقط با خدا حر زدم همه چی رو سپردم به خودش و قسمش به حضرت زهرا و حضرت علی چون انتقالم یه روز بعد از سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه بود و دقیقا۵ سال پیش توی شب ازدواج حضرت علی و فاطمه ما ازدواج کردیم؛ وقتی دکتر اومد اول رفت سراغ تخت کناریم اون بنده خدا اینقدر جیغ زد و پا کوبید و گریه کرد که من میترسیدم از تخت بیفتم پایین انقدر که تختم از پاکوبیدنش تکون میخورد و من تمام وقت سرم به پنجره بود و دستم زیر دلم و آیت الکرسی میخوندم و با خدا حرف میزدم، کارش که تموم شد تا فهمید براش یه دونه انتقال دادن شروع کرد به دعوا کردن با دکتر دکتر همزمان برا من دستگاه میذاشت و ... و با اون دعوا میکرد که خانم دوتا برات خطر داره فک کن تو اون وضعیت من به اون دلداری میدادم که خدا کنه بگیره همین یکی بگیره و... سعی کردم توی اون زمان به دکترم اعتماد کنم و نترسم و بچه هامو بسپرم دست خدا
از قبل هم با همه هماهنگ کرده بودم که کسی نه تاریخ بهم بگه نه روز، خودمم خدا رو شکر فراموش کارم و البته که لطف خدا بود چون واقعا اون ۵ دقیقه ای که دکتر برام انتقال انجام میداد فقط با اون بنده خدا بحث میکرد و من گاهی میگفتم خدا کنه حواسش باشه چیکار میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز