بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

تپل مپل جان خدا نکنه عزیز.. . سلامت باشی خانومی... عزیزم احتمالا نخواسته هایپر بشی.... برا اون هاش سی جی نداده.... گفته هر کدوم خودش آزاد شد باهاش جواب بگیری.... در ضمن این چه حرفیه.... امید بهترین نعمته.... ستاره جون شکر خدا عزیزم که مشکلاتت رو شدن.... در ضمن عزیزم توکلی هیچ وقت الکی سرم رو تجویز نمیکنه.... برا من اولش میگفت با یه مارکر نمیشه گفت نیاز به سرم داری.... بعدش که مجدد یه سری مارکرای جدید و قبلیا رو نوشت و دید شرایطم بدترم شده تایید کرد که سرم لازم دارم اونم تا آخر ۶ ماه.... اینکه گفته سرم احتمال رو بالا میبره منظورش این بوده اگه مشکل به همینا ختم بشه احتمال نتیجه + بالا میره.... پس خیالت بابت تشخیصش راحت باشه... نگران عقب افتادن سیکلت نباش عزیزم.... وقتی با یه کمی صبر و درمان درست میتونی احتمال مادر شدنت رو بالا ببری شرط عقل ایجاب میکنه عجله نکنی و روند درست درمان رو جلو بری.... خدارو شکر که قضیه آندومتریوزم منتفی شد.... در مورد انعقدیاتم از توکلی نظرش رو میپرسیدی یه ویویی بهت میداد اما خوب نظر قطعی رو به متخصصش ارجاع میده.... ستاره جون قیمت رسمیض الان شده ۷۲۰ هزار تومن.... ظاهرا هفته قبل که من تهیش کردم کمترین هزینه مال شهید کاظمی بود و دونه ای ۷۲۵ حساب کردن.... البته مال من با تایید شد ۴ تا سرم ۸۳۰ هزار تومن.... یعنی ۴ ت سرم آزادش میشه دو میلیون و نهصد هزار تومن ۴ تا سرمش!!!! لی لی جون بستگی به نیاز همسرت داره.... امیر جنتی برا همسر من تجویز کرده بود.... هم مورفولوژیش صفر شده بود هم تحرک و هم تعدادش کم شده بود.... دی اف آیشم یکم از مرز بحرانی رد شده بود.... لی لی جون برا مشکل تو فاکتور پای وان معمولا آسپرین تجویز میشه.... باید ببینی برات خوبه یا نه.... اما در کل خیلی دکترا تو سیکل حتی برا بدون مشکلام آسپرین تجویز میکردن.... آتریسا جون به سلامتی عزیز.... عزیز دلم این رعایت کردنای برا آرامش خیالمونه وگرنه خیلی از دوستان سر کارم میرن، پله بالا پایین میکنن، توالت ایرانی استفاده میکنن و .... اما شکر خدا جواب میگیرن.... پس نگران نباش عزیزم.... میدونی شادی جون کاملا بهت حق میدم.... اما اگه برا تحمل سختیایی که داسته هامون دارن راضی نباشین خوب مطمئنا نعمتای جدیدم که بهمون داده میشه اونام یه جاهایی خسته مون میکنن.... مثلا اینکه بگیم همسرم فلان جا درکم نمیکنه و اله و بله و .... خوب فردا چطوری با کلی کار و خستگی شب بیداریای دلبندمون خسته مون نکنه و اشکمون رو در نیاره.... مطمئنا هر لذتی یه خستگی و سختیم داره.... سوگل جون عزیز دلم هیچ کسی با تمام وجود دیگریو نمیتونه درک کنه چون تو مشکلاتش نیست.... خوب مطمئنا من بودم اینکارو نمیکردم تا زمانی که کاملا از رحم خودم قطع امید بشه.... اما خوب من خیلی چیزا رو نمیدونم که تو بهش واقفی.... فقط اینو بگم رسیدن به هر لذتی سختی خودشو داره.... اما اینکه شرایط تو سقف تحمل سختیاش چقدره خودت و خدات میدونین عزیزم.... وگرنه من کسی رو میشناسم که نه ماه تموم زیرش لگن گذاشتن و استراحت مطلق مطلق بود.... منی که دو ماه استراحت مطلق دیوونم میکرد چه برسه نه ماخ اونم اینطوری.... مطمئنا اون راحتتر از من میتونست با این سختی کنار بیاد برا اینکه خودش حامل نوزادش باشه.... پس آدم با آدم فرق داره.... تحملا و معیارا فرق دارن.... شاید من جای اون خانوم بودم به رحم اجاره ای تن میدادن.... خلاصش بگم عزیزم هیچ کسی نمیتونه جای تو تصمیم بگیره.... خودتی و خودتی و خودت.... فدات دختر بلقیس خانوم.... شکر دخملمم خوبه و دعاگوی خاله هاشه.... عزیزم اسمش دیگه باشه سکرت.... خخخخخخخخ.... به خدا دیگه جرات نمیکنم روزای ویزیتمو اینجا بگم که لو نرم.... عزیز دلم ایشالله جواب میگیری اما کاش بررسیای تکمیلیو میکردی.... آفرین ستاره جون واقعا دوای دردمون آرامشه و شادی و امید و تلاشه.... در ضمن سوگل جون یه چیزی بگم؟ اگه بارداریت موفقیت آمیز بود مطمئن باش خیلی از سختیاض به چشت نمیاومد.... منفی شدن بیشتر آدمو اذیت میکنه و کلا آستانه تحملش رو پایین میاره.... یعنی از این دیدم نگاه کن.... البته میدونم مطمئنا جای آمپولات بیشتر از دیگران اذیتت کرده.... به قول دوستان راه چارش شیافه.... و ضمنا به قول خودت چون هیچ ذهنیتی از سختیای بعد انتقال نداشتی و یهویی باهاش مواجه شدی برات سنگین تر بوده.... اما الام دیگه به سختیاش واقفی.... با یه سری ملاحظات سختیاشم کمتر میکنی.... بازم خودت بشین حسابی فکر کن و همه چیو بسنج....

حوریه جون من مامی مرسان رو یادمه که در مرحله ای داشت..... به نظرم یکی دیگخ هم بود..... اما یادم نیست..... آتریسا جون طبیعیه.... منم هفته اول درد داشتم.... ترشحاتم داشتم.... خیالت راحت باشه.... ترشحات بودار مشکله فقط.... نگران نباش....

ارغوان جون فعلا هستم شاید برا زایمان برم تبریز.... چون من اینجا کسیو ندارم.... اومدن طولانی مدت مامانام سخته.... توکل به خدا.... هر چی قسمت باشه....

رز جونم آره برا ۴۰ نفر قبلا خونده بود الان باز میخواد بخونه.... چشم مینویسم اسمتو مامان کوشولو....