هر چی باشه مامان دو تا وروجکم از شیطنتاشون خبر دارم.....
باورت میشه یه بار دیدم دخترم نیست.....
هر جا رو نگاه کردم دیدم نیست.....
ناقلا صداشم در نمیومد.....
خیلی هول کردم.....
حتی یه جاهایی کنار تخت خالیه با وحشت رفتم اونارو نگاه کردم که نکنه افتاده صداش در نمیاد....
جالبه همیشه با سر و صدا بازی میکنه اصلا صداش در نمیومد....
دیگه قلبم تو دهنم بود.....
یهو دیدم صداش از زیر میز ناهار خوری میار زیر صندلیها قائم شده بود ناقلا منو دید خندید ناقلا....