یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
در مصراع "شگفت آمدش کان سخن ها شنید" هر دو حالت "برای او شگفت آمد" و "شگفت او آمد" قابل بررسی هستند و هر کدام نقش متفاوتی دارند:
**1. برای او شگفت آمد:**
* در این حالت، "شگفت" به عنوان یک اسم یا صفت عمل میکند و "آمد" فعل است. * نقش دستوری: * "برای او": متمم قیدی (نشاندهنده کسی که شگفت برای او رخ داده) * "شگفت": نهاد (فاعل) * "آمد": فعل * معنی: شگفتی برای او رخ داد یا او دچار شگفتی شد.
**2. شگفت او آمد:**
* در این حالت، "شگفت" به عنوان قید حالت عمل میکند و "آمد" فعل است. * نقش دستوری: * "شگفت": قید حالت (نشاندهنده حالت آمدن) * "او": نهاد (فاعل) * "آمد": فعل * معنی: او در حالت شگفتی آمد یا او شگفتزده آمد.
**تفاوت:**
تفاوت اصلی در این است که در حالت اول، شگفتی به عنوان یک پدیده مستقل برای او رخ میدهد، در حالی که در حالت دوم، او به عنوان فاعل، در حالت شگفتی قرار دارد.
**در مصراع مورد نظر:**
با توجه به ساختار و معنای کلی مصراع، حالت اول ("برای او شگفت آمد") محتملتر به نظر میرسد. به این معنی که شنیدن آن سخنان باعث شد که شگفتی برای او رخ دهد.
اما در نهایت، تشخیص دقیقترین نقش دستوری و معنای مورد نظر بستگی به زمینه و تفسیر کلی شعر دارد.
من اکثرا با لپتاپ میام سایت ..نمیتونم درست حسابی تایپ کنم فک نکنین خلی چیزیم..بعد اینجا ایموجی هم نمیتونم بزارم ..من فردی مودی هستم ...یه دوره از زندگیم درگیر کراش مراش بودم ..یه دوره رل بودم ...یه دوره میگم ک.. لق همه ی پسرا بیخیال سینگلیو عشقه ..یه دوره میگم ازدواج خوبه ب خاستگارم جواب بله بدم ..پس تاپیکامو نگا کردی شاخ درنیار ک این معلوم نیس رله سینگله عاشقه ..درحال حاضر سینگلم و ایشالا تا ابددددد سینگل میمونمممممم ...من از بز کمترم رل بزنم ..رل زدم بهم بگید بز ..
دبیر ادبیات آینده هستم 😍💗 شاعرتونم🥹✨غزل سرا🌱 برای کنکورم یه صلوات مهمونم نمیکنی؟!♥️🫂 دختر مهربون و قویی هستم و روحیه مستقلی دارم :) توی زمینه شعر و کتاب و رمان میتونم کماکان کمکتون کنم 🕊️🌱 ، از یه جایی به بعد تصمیماتت به تصمیمات عقل نزدیک تر میشه ، درسته زندگی برات میشه مثل تلخی شربتی که وقتی مریض میشی میخوریش ، ولی بعدش یه عمر آرامش و راحتی برات میاره ، باور کن و من هم میخوام به این اصل باور کنم :)