پشمام ریخته بچه ها
اکثرتون من رو میشناسین.۲۴ سالمه و خاستگارم ک میمردم براش ۳۹ بود
اول عید با وقاحت خبر داد دارم با یکی دیگه اشنا میشم و دوسش دارم و...
من گاهی برای اروم شدن دلم پروفایلای کارما و انتقام میذارم و اینم حرصش میگیره😐
دیشب اومد گف ببین انقد منو نفرین نکن و فکر نکن زندگیتو خراب کردم،اگه مستحق باشم خدا خوپش ازم انتقام میگیره و تو هم قبل از رل زدن من با یکی دیگه هم لایف استایلی نداشتی و ورزش و بیرون رفتن و مسافرتت به راه نبود که الان زندگیت مختل شده باشه😐💔
گفتم همین مونده تو لایف استایل من رو مسخره کنی!!بعدم من با یه مشکلاتی از جمله سرطان خانواده و افسردگی مادرم دست و پنجه نرم میکردم که فالورای در و داف و پولدارت که همیشه باشگاه و کافه ان توی خوابشونم نمیبینم ک منو مقایسه میکنی!! گف نه مقایسه نکردم و تو حرفمو نمیفهمی😐
بهش گفتم من هرچی بودم بازم برای تو صد خودمو میذاشتم و تورو میخندوندم...ولی تهش چشمش همون دخترای شاد بی درد رو گرفت🙂🙂منی ک حتی عکسم از خودم نمیگیرم انقد مشکلات هوار شده بود سرم
عمل دماغ هم خیلی دوس داشت و میگف عمل کن ولی انقد مشکلات داشتم ک دماغ پیشش هیچ بود،حتی خودشم میخواست عمل کنه😅
.
عین خاله زنک ها اینجور دخترایی که همش کافه و مسافرت مجردی ان رو فالو کرده بود و دید میزد...حتی دخترایی ک ازش ۲۰ سال کوچکترن رو بهشون ریکوئست داده بود😐😐اونوقت واسه ما مغرور شده بود😐😐
.
اینستا فالوم نداره و تلگرامم چت رو پاک کردم و چک نمیکنه و حتی انگیزه ندارم برعکسشو بهش ثابت کنم و شروع کنم ب ادایی شدن...
کلا هیچ جوره ب چشمش نمیومدم..
.
ببخشید تکراریه دلم گرفته و به حرفاتون نیاز دارم