ماهم ی احمق مث این بالاسرمونه البته اون مستاجره من مالکم
ب صابخونه گفتم بلندش کن آزار ادیت داره گفت سالش بشه چشم بلندش میکنم
سالش شد دیدم تمدید کرد
ببین چنان دعوایی راه انداختم صابخونه رو و خودش رو شستم گداشتم کنار گفتم من میرم شکایت میکنم در خونتو پلمپ میکنم ب هیکشی نتونی بدی ببین مستاجرش تعهد داد ک میخواد اینجا بشینه خفه خون بگیره
ک خداروشکر گرفت
بهش گفتم بچت تو راه پله ها بدویه درو وا میکنم میخابونم دهنش گفت توحق نداری گفتم ببین ازین ب بعد امتحانش مجانیه بقران دیگ بچه هاش مث موش میان میرن