قبل عید تاپیک زدم همه گفتن مقصری ایام عید و قبلش و الان خیلی پیش اومده منو‌شوهرم کلا دو نفریم برعکس بقیه خانواده ها شلوغن اصرار میکنن بریم ویلا بریم سفر مدام هم میگن شما دو نفرین هیچی نیارین نهایتش من ی چای و قهوه میارم واسه ماشین بعد ویلای ما و برادرشوهرم همسایه است برای ما کوچیکتره اونا بزرگتره میریم اونجا مصیبت من شروع میشه این همه ادم اونجا هستن جاریم مدام بهم میگه قند کمه چای نیست میرم میخرم میگن شما دو نفرین چرا خریدی میرم ویلا خودمون میگن جدایی میندازی چیکار کنم
میرم اشپزخونه چای بیارم میگه حساسم نیا تو به خواهرشوهرام جرات نداره بگه گیر افتادم
کسی نیست
به نظرم چه یه نفر باشین چه صد نفر یه چیزی باید با خودت ببری!جاریتونم احتمالا حرص میخوره که میگه😁
همینا رو به خودشون بگو
بگو رابطه تو و برادرت با رابطه من و جاریم فرق میکنه بین شما برادرا شاید این حرفها نباشه ولی بین ما خانوما هست ما الان یه خانواده جدا هستیم باید عزت نفسمون رو حفظ کنیم. یه دفعه دو دفعه باشه اشکالی نداره ولی اون جاری هم الان با خودش میگه مگه من نوکرم همه چی از خودم بذارم بقیه فقط بیان لذت ببرن!
ببین شاید اون زن هم حرف واسه گفتن داشته باشه
اونجور نیست که فکرمیکنی
اگه ویلاتون جفت همه چرا میرین پیش اونا ؟
اگه هم میرین مشورت کنید فلانی تو اینو‌بیار فلانی من اینومیارم شراکتی باهم درست میکنیم و میخوریم.اینم حرفیه
ببخش ولی هر دو مقصرین . شوهرشما هم چرا باید بزنه به کارت برادرش روی چه حسابی . دیگه اینقدر خرج نمیشه مگه چند روز میخواین بمونین
ویلای ما کوچیکه اونا بزرگترن جمعیت هم زیاده میریم اونجا حدود سی نفر اوایل که من اومدم میگفتم وسایل بیارم خواهرشوهرم میگفت پنجاه نفر حرفی نمیزنن تو چرا هی حرف خرج میزنی بعد هم شما دو نفرین ماها 40وخورده ای برای شام و ناهار و صبحونه میریم ویلا خودمون میگن چرا جدایی میندازی شوهرم کلا غذا خور نیست کلافه شدم جرات نداره به خواهرشوهرا حرف بزنه من یک نفرو مدام کلافه میکنهذ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز