من شاغل بودم از دوران دانشگاه،اهل خریدم نبودم هرچی درآوردم دادم طلا،حدود ۱۴ گرم طلا جمع کردم،حقوقم آنچنان نبود.
شوهرمم ماهی ۴ بهم پول میداد به عنوان خرجی،من گوشی اس ۲۴ اولترا خریدم،ماهی ۳ تومن قسطشو میدادم،یه تومنم که بابت هزینه ها مثل لباس و کیف و اینچیزا.بعد وقتی طلا گرمی ۳ تومن بود و دلار ارزون شوهرم گفت طلاهات و گوشیو بده بفروشم پژو بخرم دم عید قراره وام بگیرم بهت میدم،به این شرط که پس میده دادم،دم عید چند بار گفتم همه چی گرون شد پس ندادی که سر این دعوامون شد و گفت اصلا نمیدم من هر ماه بهت پول میدادم خریدی خوب میکنم پس نمیدم و کتکم زد منم گفتم لعنت به روزی که زنت شدم،سر این گفت طلاقت میدم آت آشغالاتو جمع کن برو حالا که لعنت به اون روز پس طلاقت میدم آزاد بشی،منم چون پدر و مادر ندارم که برم مجبوری موندم و نتونستم برم.
حالا دیگه ماهی چهارتومنم بهم نمیده میگه پول دادم بهت زبونت دراز شد،منم هرچی میگم وظیفته خرج لباس و وسایلامو بدی میگه نه نمیدم نمیخوای طلاق بگیر.
یه هفته پیش تولد داداش کوچیکم بود پول نداشتم یه کادو بخرم براش خیلی دلم شکست مادر نداره خیر سرم به عنوان خواهر بزرگتر من جای مادرشم.
لطفا نگید برو کار کن چون خودم میدونم باید غرور داشته باشم و کار کنم ولی اجازه ی کار کردن نمیده بهم.