متاسفانه برادرم درگیره
اوایل سنتی میزد اماتین اواخر صنعتی هم مصرف داشت
بینهایت بی غار و بیخیال شده بود
داداش بزرگم دوسری فرستادش کمپ اما تا پاش به بیرون میرسد هفته نکشیده دوباره شروع میکرد
ببخشید برام سخته بگم اما دروغ چرا!!!دست به اموال مردم هم میزد
آخر سر برادر بزرگم داداشمو رو به پلیس لو داد چون علاوه بر مصرف توزیع هم داشت کلی میخرید گرم گرم میفروخت
الان هم داداشم زندانه
و داداش بزرگم خرج و مخارج خونه داداشم میده
کار داداش بزرگم از نظر خیلی ها بی انصافی محسوب میشه اما واسه ما قبول شده و تایید شده است
چون داداشم اینقد مصرفش بالا بود که بارها اور دز کرده بود و سری آخر دو روز تو کما بود