2777
2789
عنوان

هی گفتین شِری کلاهبرداری کلاهبرداره

| مشاهده متن کامل بحث + 1219 بازدید | 71 پست

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم مثل شما خیلی بدبینم بهش

زیادی بدش کردن دیگه

یجوریی گفتن شری لو رفت انکار دروغ گفته میخوادبره مریخ

کنسل شده و بهتون اطلاع نداده چون آدمای مهمی نبودین معمولی های فضوووووول

مقصدمان یکی بود، اما مسیر هایمان فرق داشت. آن ها می‌دویدند..اما من می جنگیدم با دستانی که برای رسیدن کافی نبودند..

ولی من هنوزم فک میکنم میخواد کلاه سرشون بزاره😂

سلام مامان جان خوبی؟

نی نی چطوره؟

هرچی آرزوی خوب مال تو❤️🌱 امضا خدا پای تک تک آرزوهای قشنگتون ❤️🌱الهی حکمت خدا با آرزوی تو دلتون یکی باشه 🌱❤️

من که میگم تا حالا فرصت زیاد داشته برا دزدینولی خب هر چی بشه من که از خدامه کلا.هبردار باشه به نقی و ...

مگه ارسطو دلسوزی داره؟؟

من تواین فصل خیلی ازش بدم‌میاد

 اى كسانى كه ايمان آوردايد ديگرعمرابتوانيدبخوریدوبیاشامیدچه برسدبه این كه اسراف كنيد سوره روحانى ایه ۹۹.                                

اگه میخواست که نمیسپرد دست ارسطو خودش برهه‌هایمیبرد با خودش من اصلا دلم نمیخواد نقی از سنگ خبردار بش ...

سنگ اصلی رو برده تقلبی گذاشته

تمام دین من استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن است
بنظرم اون از اولش خبر داشته شهاب سنگ قراره کجا سقوط کنه و خودش رو به ارسطو انداخته


وااااااییییی چهههه دااااارک😐😐😐😐😐ممکنه چون اصرار داشت بیاد مازندران

ولی مگه میشههههه

حالا فیلم دیگه ای بود شاااید

اینا اونقد عمیق نساختن یه فیلم کمدیه فقط

مقصدمان یکی بود، اما مسیر هایمان فرق داشت. آن ها می‌دویدند..اما من می جنگیدم با دستانی که برای رسیدن کافی نبودند..

مگه ارسطو دلسوزی داره؟؟من تواین فصل خیلی ازش بدم‌میاد

وآسه چی بدت میاد😁خوب کرد نقی روووو

من داشتم کباب میشدم میخواست سنگ رو بده به نقی

مقصدمان یکی بود، اما مسیر هایمان فرق داشت. آن ها می‌دویدند..اما من می جنگیدم با دستانی که برای رسیدن کافی نبودند..

سنگ اصلی رو برده تقلبی گذاشته

شتتتتتت منم شک کردمااااا همش منتظر بودم رحمت باز کنه ببینه سنگ نیست تو کیف

ولی نکردم

مقصدمان یکی بود، اما مسیر هایمان فرق داشت. آن ها می‌دویدند..اما من می جنگیدم با دستانی که برای رسیدن کافی نبودند..

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز