بدترین چیزی ک گفته چی بوده و بگین چی جواب دادین و واکنش تون چی بوده ؟
داخل یخچال نامرتب بود گفت بی سلیقه جواب ندادم
اینکه حامله بودم
گفت برو هر وقت بچه سالم بدنیا آوردی بگو حامله هستم
گفت میترسم نازا باشی
ای خواهر.......
چه روزگاریه
وقتی تو عقد بودم گفت یه عروس دیگه می خواسته اما قسمت بود دیگه.بااین که خودشون اومدن خواستگاری.
اینقدر شوکه شدم که فقط نگاه کردم ولی تا مدت ها حتی سرکار که یادم میفتاد گریه می کردم.
بعد زایمانم توی بیمارستان بچم سینمو نگرفت و مادرشوهرم با حالت بدی بچه رو برداشت رفت اون سر اتاق و گفت بو میدی
چیزی نگفتم
دلم بدجوری شکست
هی دم به دقیقه تا منو میبینه میگه قدر پسر منو بدون طلاس طلاس
منم بعضی وقتا محل نمیدم
بعضی وقتا میگم کی پس قدر ما رو بدونه
بهم گفت دیوونه منم مثل احمقها بهش لبخند زدم هر بار کاش گفته بودم خودتی اونم چندین دفعه
برا سیسمونی به شوهرم گفت منتظر کسی نباش خودت بخر
یعنی خانواده من نمی‌خرن
شاید ۱۰ تا،یادم اومد ولی نمیخوام بگم
من تازه عروس بودم جلو خواهرش گفت پسرم از وقتی با این ازدواج کرده بیکاره
پا قدمش بده
که با برخورد پدرشوهر مواجه شد گفت بهش که چه علطی می خوری
یکی هم بعد خیانت پسرش برگشت گفت تو هم معلوم نیست با کی هستی که خدا بعد دو سال سر دخترش اورد
مادرشوهرم از ترس پسرش خیلی نمیتونه تیکه بندازه چون میدونخ پسرش خیلی ناراحت میشه و برخورد میکنه
اما خواهر شوهرم یبار برگشت گفت خدا کنه بچتون به عمه ش بره سفیذ مفید بشه وااای به شما نره یوقت😕منم گفتم بچه ما ماشالله انقدر سطح اجتماعی یالایی داره که این چیزای مسخره براش اهمیت نداشته باشه و در هرشکلی زیباست
یکی دوبارم این سفید بودن و سبزه بودن منو تیکه پرونده ولی طولانیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز