2777
2789
عنوان

بدترین خاطره ای که از بچگی تو ذهنتون مونده

| مشاهده متن کامل بحث + 1130 بازدید | 70 پست
الهی🤧 منم از دست این داداشا کم حرس نخوردم خودشون که اصلا عین خیالشون نیست

بخدا

من بچه اخرم انقدر سر زندگی خواهر برادرم حرص خوردم ک نگو🥲

_بیا از این سیاره یواشکی برویم.فضای خالی بین ستارگان از همه جا برایمان امن تر است🫧.คՈɿɱ

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

۲۹ سالمه. سالهاست بایه آدم آروم و بی دردسر و محترم ازدواج کردم.مستاجریم و امورات به سختی میگذره ولی ...

🤍🤍🤍🧿🧿🧿❤️

الهی که همیشه آرامش داشته باشی

🔮اسمم آتاناز🔮                                                              آدم گِل بود و از فوت خدا زنده شد...برای جون بخشیدن به اون گِل روحش بهش داد..،اینو یادت باشه تو فرزند آدمی و روح خدا تووو وجودت حالا بیا دنیا رو قشنگتر کن❤️.             اگر آدما به این فکر کنن و باور کنن حتما دنیامون قشنگتر میشه🤍♥️
بیشتر ببینید

از قصد این کارارو میکرده 

   ...😊🎀                                                                               اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْ‌سِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ🦋

بیشتر ببینید

کلاس اول بودم مامانم کلی سفارش کرد بعد مدرسه نری جایی مستقیم بیا خونه امروز نمیتونم بیام دنبالت منم پاشدم رفتم خونه دوستم که مامانش دوست مامانم بود از ظهر تا نزدیک شب دنبالم گشته بود خدا شاهده از دم خونه اونا کتک خوردم روزمین بودم تا خود خونه 🤣 از کلاس اول هیچ وقت خونه هیچ کسی نرفتم 🤣

تو کوچه تاریک میدویدم ی پسره دستمو گرفت و نمیزاشت برم و هی باهم حرف میزد ی بارم تو محله مامانبزرگم اینا راه میرفتم یکی از پشت با انگشتش زد ب باسنم هیچ وقت یادم نمیره ۱۰سالم بود ب هیچکس نگفته بودم تا همین چند روز پیش ب شوهرم گفتم ..

یکبار پدر و مادرم رفته بودن مراسم خاکسپاری و مجبور شدن منو خونه عموم اینا بذارن که زیاد رفت و آمد نداشتیم

از ساعت ۴ تا تقریبا ۱۱ یا ۱۲ شب اونجا بودم شام ندادن به من بیچاره 

ولی عر میوه اوردن برام که میوه اش فقط سیب بود و من هم گرسنه ۲ تا خوردم فرداش زن عموم زنگ زد هر چی از دهنش در اومد به مادرم گف و من رو گشنه خطاب کرد و من فقط ۷ سالم بود

یک نفر پیش فلک ریش گرو بگذارد؛بلکه دست از سر آزردن ما بردارد!
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792