2777
2789
عنوان

حامله ام هفته های آخره مامانم نمیزاره غذا بخورم

| مشاهده متن کامل بحث + 5825 بازدید | 148 پست

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

بخدا من خیلی اهل خوردن نیستم دیشب نون و عسل خوردمتا امروز ساعت دو که یه لقمه اولویه خوردم کوفتم شد

حالل شما سر خوردنت بحث میکنن من سر نخوردن میگفتن تو میخوای چی بزایی به زور میخواستن به خوردم بدن ولی نمی‌خوردم خیلی مراعات کردم رژیم بارداری رو اصلا هم گوشم بدهکار نبود 

کاری که دکترت و خودت میدونی درسته انجام بده 

حالل شما سر خوردنت بحث میکنن من سر نخوردن میگفتن تو میخوای چی بزایی به زور میخواستن به خوردم بدن ولی ...

آخه بشینی مثل آدم بخوری خوبه بیان بحث کنن

وقتی خودش غذا نمیپزه آش هفته پیش ک مزه عن میده سفت شده رو میخوره اصلا ب خودش اهمیت نمیده 

بعد خودم مجبورم با درد لگن و واژنو کمر پاشم غذا درست کنم ظرفاشم بشورم آشپزخونه رم جارو بکشم ک ی وقت عصبی نشه اونموقع گیر دادناش واقعا آدمو عصبی میکنه


میدونی چی بهم میگه؟! میگه اه شوهر توام مثل زنا دنبال حرفه خواهر من یه بدبخت به تمام عیارم این حرفارم ...

متمان خود منم همینجوری بود هنوزم با شوهرم خوب نیست ولی بعد یه مدت یه سری چیزا رو فهمید دیگه دلش سوخت برام انگاری الان یه مقدار فرق کرده شناخته شوهرمو یه مقدار من همش قایم میکردم نمیگفتم اخلاقشو 

چ جالب تاحالا نشنیده بودم...چشم به هم بزنی تموم شدهفقط حرص نخور بچه بدنیا اومد کولیکی میشه بیخیال با ...

هیچ ربطی نداره به کولیک بچه منم پسرم کولیکی بود فکر میکردم بخاطر استرس های الکی که یه خودم میدادم بود ولی خواهر شوهرم باردار بود خواهرش مریض شد گفتن سرطان کبد داره بعدشم فوت کرد همه اینا تو بارداری خواهر شوهرم افتاد همش تو حرص استرس بود درست شب چهلم خواهر شوهرم فشار رفت بالا زایمان زود رس کرد ولی الان بچش اونقدر بچه آرومی هست که نگم یه گریه ساده هم نمیکنه چه برسه کولیک 

تو رو خدا واسه سلامتی مادرم دعا کنید به دعاتون نیاز داره 😘😘😘هر کسی دعا کرد خدا عزیز هاشو براش نگه داره 

بخدا اسی اینقد شرایط بارداری من افتضاحه.با بچه کوچیک شهر غریب

ولی تاپیکتو خوندم خوشحال شدم که نرفتم شهر خودمون بلاخره منت سر آدمه خونه خودم راحتم هرچی بخورم هرکاری بکنم

توام دوراه داری یا اینکه بی محلی کنی و اصلا نشنیده بگیری

یا اینکه یبار یه بحث راه بندازی و قهر کنی که ولت کنه

ماه آخر ماه وزن گیری جنینه به زور هم شده باید بخوری

بهت کمک هم کنیم باز میگی این اخلاق رو ندارم حدقل ب خاطر بچه تو شکمت ب اون باید چیزی برسه ن خودت

اومدم اینجا با حال بد و گریه یکم درد و دل کنم حرف بزنیم باهم 

من خالی شم

بخدا منم انسانم تو حاملگی هم مثل خر کار کردم تو شهر غریب تک و تنها اصلا لوس نشدم اصلا مثل بقیه نبودم 

که بخوام ناز کنم کار نکنم الان ی دوهفته اومدم اینجام باز دارم مثل قاطر حمالی میکنم اینم وضعیتمه

از روزی که اومدم فقط خودم پختم اونم برا مادر و پدرم و خودم حجم برا سه نفرمیخواد مثلا خیر خواهی کنه ک ...

داری میگی از مجردیت غذا از بیرون می‌گرفتی حالا میگی مثلا خیرخواهی کنه. دو جور حرف میزنی

خیلی سخته پناهت باشه در آغوش گرفتن خودت گوشه اتاق. خیلی سخته بی کسی. خیلی سخته هم از خونه پدر سیر باشی هم از خونه شوهر. بی پناه بی پناه😭😭😭😭😭

والا اولین بارداریمه نمیدونستم اینجوری حالمو بد میکنهولی قسم خوردم دیگه پامو تو این شهر نزارم

دیگ اینطوری نگو جالا خیلی اضاف وزن گرفتی ک اینطور میگه الان من البته قبل بارداریم چاق بودم الان اومدم ۱۰۶ کیلو شدم تازه هم ماه پنجمم انقدرم باز فکر کن تا اخر چقدر بشم

فقط 19 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
امیدتون ب خدا باشه بخواد میشه نخاد منتظره روزش برسه💋🫀
بخدا اسی اینقد شرایط بارداری من افتضاحه.با بچه کوچیک شهر غریبولی تاپیکتو خوندم خوشحال شدم که نرفتم ش ...

فدات بشم خواهر 

بمون خونه خودت منت حتی پدر مادرتم رو سرت نباشه

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز