2777
2789


خودمون تقریبا ۵ ملیون هزینه ی گوشت و میوه و شیرینی و....دادیم و تو خونه اونا چند عدد چایی و شیرینی کشمشی خوردیم والله

در واقع همشونم مهمون کردیم گفتیم تو هیچ زحمتی نیفتن و فقط یه شب اونجا خوابیدیم صبح که بیدار شدیم عروس خانواده شروع کرد.....راستی اینجا مسافر خونه زیاده....همچنین رستوران زیاده....نوشیدنی و چای ☕️ که فراوونه ، بعد منم گفتم آدم بی تربیت و بی ادبم زیاده

من نوکر امام حسینم 🏴🏴🏴لبیک یا حسین🏴

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

و بعد گفتم زندگی با آدم گشنه سخته ، یعنی میزاشت چشامون وا شه خودمون میرفتیم ....تیکه بود که بهم مینداختیم و من با تمام وجود لمس کردم هیچ جا خونه آدم نمیشه یعنی چی

من نوکر امام حسینم 🏴🏴🏴لبیک یا حسین🏴

میگفتی ولی مهمونی که خرج خورد وخوراک صاحبخونه رو هم بده کمه 

 سلام!حال همه‌ی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويندبا اين همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد ونه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمی‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم روياشبيه شمايل شقايق نيست!راستی خبرت بدهم خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار … هی بخند!بی‌پرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فا💖ل نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيداز فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذردباد بوی نامهای کسان من می‌دهديادت می‌آيد رفته بودیخبر از آرامش آسمان بياوری!؟نه ری‌را جان نامه‌ام بايد کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آينه،از نو برايت می‌نويسم حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن           
بیشتر ببینید
دیگه چیزی نگفت ؟

بنده خدا دختر عمم هیچی نمی‌گفت ولی عروسش به شدت مل رو ناراحت کرد، البته مامانم گفت عروسم عروسای قدیم حرمت سرشون میشد

من نوکر امام حسینم 🏴🏴🏴لبیک یا حسین🏴
بنده خدا دختر عمم هیچی نمی‌گفت ولی عروسش به شدت مل رو ناراحت کرد، البته مامانم گفت عروسم عروسای قدیم ...

خیلی بی ادب و فضول بود واقعا خانواده عمت باید ی چیزی بهش میگفتن 

من حالا چیزی ندارم باشه برای بعدا (این کاربری دست دو نفره)

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792