ببین من و خواهرم یه جایی خوابیده بودیم
تو چادر مسافرتی
مسافرت بودیم
شب از خواب بلند شدم دیدم از خواهرم دوتاست
خواستم بفهمم کدومش خواهرمه
یادم افتاد پاش چسب زخم داره
پتو رو زدم کنار دیدم یکیشون پاش چسب زخم داره
محکم زدم بهش گفتم بیدار شو یکی عین خودت
کنارت خوابیده هر کاری کردم بیدار نمیشد
برگشتم سمت دختره موهاشو کنار زدم
متوجه شدم معصوم تره و با خواهرم فرق داره
غیب شد خواهرم از خواب بیدار شد گفت
میشنیدم صدات رو ولی نمیتونستم بیدار بشم
خواهرم خوابش سبکه زود بیدار میشه